سرآغاز پاکی

سرآغاز پاکی

من یک سال پاکی دارم
سرآغاز پاکی

سرآغاز پاکی

من یک سال پاکی دارم

۶ روش برای افزایش اعتماد به نفس در گفتگو

آیا معمولا وقتی می‌‌خواهید چیزی بگویید، دیگران به شما توجهی نمی‌کنند؟ آیا این مسئله شما را رنج می‌دهد؟ آیا تصور می‌کنید اطرافیانتان درست لحظه‌ای که شروع به گفتگو می‌کنید، شما را نادیده می‌گیرند و یا بدتر از آن، حتی به ندرت وجود شما را در اطراف خود حس می‌کنند؟ آیا این مشکلات به جزء جدایی‌ناپذیر زندگی شما تبدیل شده‌اند؟ آیا فکر می‌کنید دلیلش اعتماد به نفس پایین شما در گفتگو است؟

آیا از آن دسته آدم‌ها هستید که حس می‌کنید ایده‌های جالبی دارید ولی هیچکس شما را جدی نمی‌گیرد؟ آیا در اغلب مواقع حتی تلاش نمی‌کنید که منظور خود را به اطرافیان‌تان بفهمانید و همواره از این می‌ترسید که دیگران شما را مسخره کنند؟

آیا فکر می‌کنید تنها راه خلاصی از این وضعیت پاک‌ کردن صورت‌ مسئله است؟ خب، کاملا در اشتباه هستید. با اعتماد به نفس صحبت‌ کردن بسیار آسان‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید. با به کارگیری این شش ترفند دیگر هیچگاه سایرین شما را وادار به سکوت نخواهند کرد.

۱. تلاش نکنید باهوش و زیرک به نظر برسید

اینکه کسی بخواهد باهوش و زیرک به نظر برسد امری کاملا طبیعی است. بسیاری از ما تمایل داریم در قالب کسی ظاهر شویم که به اصطلاح این کاره است و حرفی برای گفتن دارد. ولی بسیاری از افراد به اشتباه تصور می‌کنند برای رسیدن به این منظور باید سِیلی از اصطلاحات نامفهوم و کلمات پیچیده را به ذهن مخاطبانشان روانه کنند که تا حالا اصلا به گوش کسی نخورده است. ولی احتمالا زمانی که دریابید در واقعیت انسان‌ها دوست دارند با آنها واضح و شفاف صحبت شود، حتما متعجب خواهید شد.

استفاده از ادبیاتی که با آن راحت هستید به شما کمک می‌کند جریان سیال ذهن خود را راحت‌تر سازمان‌دهی کنید. در این حالت دیگر نگران نخواهید بود که باید کدام مترادف تجملی و پیچیده را برای واژه‌های مختلف به کار برید. تلاش برای تظاهر به هوش از طریق به کارگیری واژه‌های پیچیده و نامفهوم نه تنها شما را به هدفتان نمی‌رساند بلکه سبب می‌شود در حین صحبت به لکنت دچار شوید، مضطرب و مردد شوید یا حتی به اشتباه بیفتید.

۲. از انتقادها به عنوان سکوی پرش استفاده کنید

مواجه با انتقاد

تقریبا هیچکس از اینکه مورد انتقاد قرار بگیرد لذت نمی‌برد. انتقاد معمولا برای تمام ما ناخوشایند و آزاردهنده است و در اغلب موارد هم آنها را نابجا می‌دانیم. ولی اگر قصد دارید در طول مباحثه تاثیر ماندگاری از خود به‌ جا بگذارید، هیچگاه در مواجه با کلمات نامناسبِ دیگران تسلیم نشوید.

اگر انتقادات دیگران را به مسئله‌ای شخصی تبدیل نکنید، همین انتقادات فرصت بزرگی را برای پیشبرد گفت‌وشنود در اختیار شما قرار می‌دهند. احتمالا بسیاری از شما به این گزاره منتقد هستید و تصور می‌کنید عدم مواجهه شخصی با انتقاد دیگران در عمل چندان هم آسان نیست. شاید حق با شما باشد، ولی خوشبختانه در این بخش از مقاله روش ساده‌ای را معرفی می‌کنم که شما را به یک انتقادپذیر حرفه‌ای تبدیل خواهد کرد.

پیش از هر چیز تنش را خنثی کنید. در بسیاری از موارد منتقد به جای انتقاد کردن تنها قصد دارد دشنام‌های خود را در پوشش یک انتقاد به ظاهر سازنده پنهان کرده و به واسطه آن خود را به طور کامل تخلیه کند. در چنین شرایطی بهتر است با منتقد خود همدلی و او را درک کنید. به عنوان مثال در جواب او از این عبارت استفاده کنید: «تو داری میگی که… (در ادامه جمله‌ی خود، عین انتقاد او را تکرار کنید)»

در قدم دوم باید تهدید را به فرصت تبدیل کنید. کلام خود را اینگونه ادامه دهید: «به نظرم متوجه شدم که چرا همچین برداشتی کردی، احتمالا من نتونستم منظور خودم رو واضح بگم.» استفاده از این روش فرصت دوباره‌ای در اختیار شما قرار می‌دهد تا ایده‌ی خود را بسط دهید.

در پایان با یک قدردانی ساده، با وقار کامل بحث را به انتها ببرید. اما یک نصیحت دوستانه: برای آنکه از این مرحله سربلند بیرون بیایید به مناعت‌ طبع فراوانی نیاز خواهید داشت. برای بیان قدردانی خود از این دست عبارات استفاده کنید: «با این حال از توجه‌ات سپاسگذارم؛ نقطه نظر خوبیه، بهش فکر می‌کنم.»

۳. از بُرد صدای خود استفاده کنید

برد صدا را تنظیم کنید

اگر در حین صحبت‌ کردن صدای شما به اندازه کافی بلند نباشد، مجبور به تکرار حرف‌های خود خواهید بود. این تکرارهای زائد به نوعی مایه‌ی دردسر هستند و در برخی مواقع حقیقتا آزاردهنده می‌شوند. گاه حتی حرف‌های خود را برای دومین‌بار با صدایی بلندتر تکرار می‌کنید، ولی همچنان می‌توانید از چهره مخاطب‌تان بخوانید که هنوز حرف‌های شما را نشنیده است و این همان لحظه‌ای است که از تشویش و نگرانی فلج می‌شوید و دیگر قادر به ادامه‌ی صحبت نخواهید بود.

یک تمرین عملی ساده به شما کمک می‌کند با چنین شرایطی مقابله کنید: استفاده از برد صدا. در این تمرین ابتدا فرض کنید که فاصله‌ی شنونده با شما دو برابر فاصله واقعی است. پس از آن صدای خود را طوری تنظیم کنید که این فاصله فرضی را پوشش دهد. فقط دقت داشته باشید که فاصله‌ی بین خود و شنونده را زیاد در نظر نگیرید، چرا که در این صورت به نظر می‌رسد در حال فریاد کشیدن بر سر شنونده هستید. دستیابی به این مهارت به تمرین فراوانی نیاز دارد و بهتر است پیش از رسیدن به مهارت کامل و استفاده از آن در محیط‌های رسمی، با اعضای خانواده و دوستان خود تمرین کنید.

۴. در حین صحبت، ژست یک فرد قدرتمند را داشته باشید

ژست قدرتمندانه

اینکه دیگران با توجه به ژست و نحوه‌ی ایستادن شما، میزان اعتمادبه‌نفس‌تان را درک کنند، نه یک راز و ترفند محرمانه، بلکه یک حقیقت آشکار است. ولی با وجود تاثیر قابل توجه حالت قرارگیری بدن بر احساس شخص از خود، اغلب افراد به این نکته‌ی کلیدی توجه نمی‌کنند.

امی کودی (Amy Cuddy) از جمله پژوهشگرانی است که این پدیده را مورد بررسی قرار داده و نحوه‌ی تاثیرگذاری آن را در قالب یکی از سخنرانی‌های مشهور خود در همایش TED ارائه داده است. او طی آزمایشات خود از گروهی از داوطلبین درخواست کرد قبل از انجام یک مصاحبه‌ی پراضطراب یک ژست قدرتمند به خود بگیرند. برای درک میزان سختی این مصاحبه، در نظر بگیرید که مصاحبه‌کننده مردی با ظاهری ترسناک بود که می‌توانست در هر شرایطی حالت خنثی و بی‌احساس صورت خود را حفظ‌ کند. از گروه دوم درخواست شد که پیش از مصاحبه ژستی ضعیف به خود بگیرند (شانه‌های افتاده، بازوهای جمع شده، سر پایین و غیره).

کودی پس از مصاحبه از بزاق داوطلبین خود نمونه‌برداری کرد تا میزان هورمون‌های بدن هریک را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل نمونه‌ها حاکی از آن بود که میزان هورمون تستسترون در داوطلبین گروهی که ژست قدرتمند داشتند، به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته‌ بود. تستسترون هورمونی است که به شما کمک می‌کند در مواجهه با موقعیت‌های تنش‌زا حس غلبه و قدرت داشته‌ باشید. در مقابل در گروهی که از ژست ضعیف استفاده می‌کردند، میزان هورمون کورتیزول به میزان قابل توجهی افزایش پیدا‌ کرده‌ بود. کورتیزول هورمونی است که سبب می‌شود در برابر تنش‌های محیطی حساس‌تر باشید.

مشاهده‌ی این دست تغییرات درونی در افراد هر یک از دو گروه بسیار جالب توجه بود. شرکت‌کنندگان در این آزمایش تنها از یک ژست ساختگی استفاده کرده‌ بودند ولی همین تلقین نیز کافی بود تا میزان خودآگاهی شرکت‌کنندگان در آزمون به‌طور مستقیم تحت‌ تاثیر قرار‌ گیرد. بنابراین پیشنهاد می‌کنم شما نیز از ژست‌های قدرتمندانه استفاده کنید، حتی اگر استفاده از این روش برای‌تان غیرطبیعی و تصنعی باشد.

۵. یک جرعه آب بنوشید

شاید استفاده از این ترفند برای شما عجیب باشد ولی در ادامه متوجه خواهید شد که بسیار کارآمد است. احتمالا شما نیز تصور می‌کنید اعتمادبه‌نفس، بیشتر یک مفهوم ذهنی است و عوامل فیزیکی به میزان بسیار کمی در شکل‌گیری آن دخالت دارند. ولی در حقیقت عوامل فیزیکی معدودی وجود دارند که می‌توانند به شما کمک کنند حس اعتماد به نفس را در خود بالا برده و ایده‌های خود را در حضور سایرین مطرح کنید. نوشیدن جرعه‌ای آب یکی از همین عوامل فیزیکیِ معدود است.

صدای انسان ابزار شگفت‌انگیزی است. اگر بتوانید این ابزار را درست به کار بگیرید به مهارت حیرت‌آوری در سخنوری نیز دست خواهید یافت. ولی این ابزار نیز همچون هر وسیله‌ی دیگر به مراقبت و نگهداری نیازمند است و به همین دلیل است که باید همیشه یک بطری آب به همراه داشته‌ باشید. تارهای صوتی انسان به سرعت خشک می‌شوند و سرعت خشک‌ شدن آنها در موقعیت‌های دشوار سریع‌تر می‌شود که پیامد آن در اغلب موارد صدای لرزان و عصبی است. بنابراین اگر می‌خواهید در حین صحبت کردن اعتمادبه‌نفس خود را از دست‌ ندهید و صدایتان به لرزش نیفتد، تارهای صوتی خود را مرطوب نگهدارید.

۶. حین صحبت، از زبان بدن هم استفاده‌ کنید

زبان بدن

شرایطی را تصور‌ کنید که در آن با خود کلنجار می‌روید تا واژه‌ی صحیحی برای انتقال پیام پیدا کنید ولی ناگهان ذهن‌تان متوقف‌ شده و شما را تنها می‌گذارد تا احساس حماقت‌ کنید. شرایط دردناکی است و مطمئن هستم تمام شما در این موقعیت گیر‌ کرده‌اید. ولی دیگر با آن خاطرات دردناک خداحافظی‌ کنید، چرا که قرار است با دو دستیار کاری آشنا شوید که از این به بعد شما را از این شرایط دشوار خلاص خواهند کرد. در حقیقت این دو دستیار همیشه همراه شما بوده‌اند. آنها دو طرفتان می‌ایستند و هرگاه که نتوانستید واژه‌ی مناسب را پیدا کنید به شما کمک می‌کنند از این بحران عبور کنید و منظور خود را به راحتی به مخاطب انتقال دهید.

هنوز متوجه نشدید؟ بله، درست است. دست‌های شما بهترین دستیار‌ در حین صحبت کردن هستند. هرگاه که در حین توضیح ایده‌های کوچک ولی پیچیده‌ی خود هستید و نمی‌توانید واژه‌ی مناسب را برای تشریح آنها بیابید، از دست‌های‌تان استفاده کنید. با استفاده از دست‌های‌تان می‌توانید سایر قوای حسی مخاطب خود را نیز در اختیار گرفته و مخاطب را به یک درک فیزیکی کامل از پیام‌تان برسانید.

حالا آماده هستید تا اندیشه‌های خود را تنها یک بار و برای همگان به زبان بیاورید.

نادیده‌ گرفته‌ شدن نظریات شما از سوی دیگران بسیار دردآور است، دردی که شاید تنها ضربه‌ی ناشی از برخورد یک تُن آجر بتواند آن را توصیف کند. البته این درد زمانی جان‌فرساتر می‌شود که ایده‌هایتان ارزش شنیدن را نیز داشته باشند.

استفاده‌ی مداوم از این شش ترفند محرمانه به طور حتم توانمندی ویژه‌ای را به شما خواهد‌ بخشید داد تا در مباحثه با دیگران به چهره‌ی شاخصی تبدیل شوید. دنیایی را تصور کنید که در آن هرگاه شروع به صحبت می‌کنید همه به صدای پراطمینان شما گوش می‌دهند. دنیایی را تصور کنید که در آن شنوندگان‌تان قدردانی و احترامی را به شما عرضه می‌کنند که شایسته‌ی شماست. دنیایی را تصور کنید که دیگر قرار نیست تحت هیچ شرایطی بابت آنچه می‌گویید احساس حماقت و تمسخر کنید. دنیای زیبایی است، نه؟

پس اگر تمایل دارید به تمام این تصورات جامه‌ی عمل بپوشانید، تلاش کنید که در مباحثه‌ی بعدیِ خود این شش نکته را به کار ببندید. در این صورت دیگر هیچکس، هیچگاه نمی‌تواند شما را وادار به سکوت کند.

۳ روش برای افزایش اعتماد به نفس

همه‌ی ما قبل از اینکه هر تلاشی برای رسیدن به موفقیت داشته باشیم، اول باید روی اعتماد به نفسمان کار کنیم. وقتی به توانمندی‌های خود واقعا ایمان داشته باشیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که از پس کارهای سخت زندگی بر می‌آییم. در حقیقت اعتماد به نفس کلید توانمندی محسوب می‌شود و برای هر موفقیتی لازم است. حالا اینکه با چه روش‌هایی می‌توان اعتماد به نفس را افزایش داد، سوالی است که می‌توانید پاسخش را در ویدیوی بالا جستجو کنید.

همه‌ی ما در زندگی با چالش‌هایی مواجه می‌شویم که همیشه‌ هم احتمال شکست در آنها وجود دارد. آیا کافیست که فقط به خودمان بگوییم «به خودت ایمان داشته باش»، «تو می‌تونی»؟

احتمالا شما هم موافق باشید که گفتن این جملات به تنهایی کاری از پیش نخواهند برد و اگر بخواهیم واقعا اعتماد به نفس بیشتری برای خودمان دست‌وپا کنیم، اول باید اعتماد به نفس را برای خودمان تعریف کنیم: یعنی باور کنیم که ارزشمند و توانا هستیم و دید مثبتی به توانایی‌های خود داشته باشیم. بدانیم که می‌توانیم بدون ترس به سمت چالش‌ها برویم و آنها را به چالش بکشیم.

قدم بعدی این است که بدانیم چطور می‌توانیم منشا اعتماد به نفس را پیدا کنیم و از آن به بهترین شکلِ ممکن استفاده کنیم. باید بدانید که ژن‌های شما، شرایط محیط و برخورد دیگران با شما و در آخر، حتی شاید مهم‌تر از همه، انتخاب‌هایی که در زندگی‌ می‌کنید و ریسک‌هایی که می‌پذیرید تاثیر مهمی در اعتماد به نفس شما دارند. ناگفته پیداست که مورد آخر بیشترین تاثیر را در نتیجه نهایی دارد و بیشتر از دو مورد دیگر در کنترل شما قرار دارد. البته یادتان نرود که برخورد دیگران با شما هم تحت تاثیر رفتارهای خودتان قرار دارد و نشان دادن اعتماد به نفس‌تان به دیگران، خودبه‌خود در برخوردهای آنها تاثیر مثبتی دارد.

در نهایت باید به دنبال روش‌های ساده‌ای باشیم که افزایش اعتماد به نفس ما را تضمین می‌کنند:

۱. بهبود سریع یا کوتاه مدت

وقتی یک کار بزرگ و سخت را شروع می‌کنید این کارهای ساده به کمک شما می‌آیند:

  • موفقیت و بر قله ایستادن خود را تجسم کنید.
  • با صدای بلند موسیقی گوش دهید.
  • ظاهرتان را آراسته نگه دارید.

همه‌ی این کارها در کوتاه مدت، تاثیر قابل توجهی در اعتماد به نفس شما دارند و خیلی هم سخت نیستند.

۲. باور داشته باشید

باور داشته باشید که می‌تونید توانایی‌هایتان را بهبود دهید. اگر از همان اولِ راه تصور کنید که هیچ موفقیتی به دست نمی‌آورید و نمی توانید تغییر قابل توجهی در توانایی‌هایتان به وجود آورید، جای تعجبی ندارید که پیشرفتی هم در کار نخواهد بود. در مقابل، اگر به خودتان باور داشته باشید، با ذهنیتی مثبت و قدم به قدم می‌توانید به هدف‌های خیلی بزرگ هم دست پیدا کنید.

۳. شکست را تمرین کنید

هر کاری را که شروع کنید و قدم در هر راهی که بگذارید، امکان شکست خوردن وجود دارد، که کاملا طبیعی است. کافی‌ست نگاهی به آدم‌های معروفی بیندازید که بارها و بارها شکست خورده‌اند ولی تسلیم نشده‌اند و باز از نو شروع کرده‌اند. جک ما، ثروتمندترین مرد چین و موسس علی بابا، یکی از همین نمونه‌هاست. او سه بار در کنکور رد شد و ۳۰ بار با رد درخواست کار مواجه شد و هم اکنون بیش از ۲۰ میلیارد دلار ثروت دارد. پس بپذیرید که شکست جزیی از مسیر پیروزی است.

هر بار که شکست می‌خورید، یک راه جدید امتحان کنید و از دیگران که تجربه‌ی بیشتری از شما دارند نظر بخواهید. چون تحقیقات نشان داده‌اند افرادی که دفعات زیادی شکست می‌خورند و باز هم به راه خود ادامه می‌دهند، یاد می‌گیرند به صورت ساختار یافته مشکلات و چالش‌های بزرگ را حل کنند.

پس از همین الان رعایت کردن این ۳ نکته را شروع کنید و با اعتماد به نفس سمت اهداف بزرگ گام بردارید.

۱۷ عادت گفتاری افراد خیلی دوست داشتنی

حتما شما هم مثل من چندتایی از این آدم‌ها را می‌شناسید که نظر همه را به خودشان جلب می‌کنند! آدم‌هایی که نمی‌‌توان کاریزمایشان را سنجید، اما همه با آنها احساس راحتی می‌کنند و جذب‌شان می‌شوند.

آنها چطور این کار را می‌کنند؟ با موهبتی خدادادی متولد شده‌اند یا با مطالعه و تمرین فهمیده‌اند که چه چیزهایی روی دیگران بیشتر اثر دارد و آنها را در زندگی‌شان به کار می‌برند؟ احتمالا دومی درست است. به نظرم مهم‌ترین خصلت این آدم‌ها نوع برقراری ارتباط کلامی آنهاست. برای همین، ۱۷ عادت گفتاری این افراد خیلی دوست داشتنی را برای‌تان فهرست کرده‌ام:

۱. هرجا که می‌توانند مودب باشند، هستند

لئوناردو دی کاپریو - مودب بودن

استفاده از کلماتی مثل «لطفا» و «متشکرم» ممکن است همه جا ضرورتی نداشته باشد اما اگر می‌خواهید کاریزماتیک باشید استفاده از آنها بسیار به نفع‌تان خواهد بود.

۲. قدردان محبت‌های کوچک هستند

وقتی کسی به خاطر چیزی از شما تشکر می‌کند گفتن دوکلمه‌ی «خواهش می‌کنم» خیلی بیشتر از «حرفشم نزن» (یا مثلا «باشه») اثر دارد. آدم‌های دوست‌داشتنی از شنیدن تشکر خوشحال می‌شوند و با کلام به آن پاسخ می‌دهند.

۳. تعریف‌شان واقعی است

لئوناردو دی کاپریو - تعریف کردن

در اینجا «واقعی» کلمه‌ی کلیدی است. افراد کاریزماتیک تعریف‌های واقعی به زبان می‌آورند. نه بیهوده تعریف می‌کنند نه چاپلوس‌اند. اگر کسی شایسته‌ی تعریف باشد از گفتن‌اش دریغ نمی‌کنند.

۴. از ته دل همدردی می‌کنند

آنها از عباراتی مانند «حتما خیلی احساس غرور کردی» یا «می‌تونم تصور کنم چقدر عصبانی شدی» استفاده می‌کنند بنابراین هم با احساسات افراد دیگر همراهی می‌کنند و هم به آنها بها می‌دهند (بد نیست این راز را بدانید که آدمها دوست دارند دیگران درک‌شان کنند!)

۵. اطلاعات مفید را با دیگران به اشتراک می‌گذارند

لئوناردو دی کاپریو - به اشتراک گذاشتن اطلاعات

بعضی‌ها اطلاعات را فقط برای خودشان می‌خواهند چون فکر می‌کنند که این کار باعث قدرت آنها می‌شود. چنین آدمی نباشید. البته توجه کنید که: آدم‌های واقعا دوست‌داشتنی متوجه هستند که «اطلاعات» با «شایعات» تفاوت دارد.

۶. به دیگران پیشنهاد کمک می‌دهند

خیلی از ما دلمان می‌خواهد به جامعه کمک کنیم اما نمی‌دانیم از کجا باید شروع کرد. کاریزماتیک‌ترین آدم‌ها خیلی ساده در جستجوی فرصتی برای کمک، فقط به اطراف‌شان نگاه می‌کنند- در خانواده، در جامعه و در هر لحظه از زندگی روزمره (این کار می‌تواند در حد باز نگه داشتن در برای کسی باشد که پشت سر شما دارد وارد می‌شود).

۷. با اعتماد به نفسِ به‌جا صحبت می‌کنند

manipulated-by-charismatic-people2

لاف نمی‌زنند اما در مواجهه با موقعیت‌های چالش‌برانگیز- به خصوص چیزهایی که روی زندگی دیگران اثر دارند- با آرامش، کنجکاوی و اعتماد به نفس به مسئله نزدیک می‌شوند. معمولا می‌شود جملاتی مانند این را از زبان‌شان شنید: «خب، ببینیم چطور باید این مشکلو حل کرد»

۸. از اسامی و عناوینِ محترمانه استفاده می‌کنند

آدم‌های کاریزماتیک اسامی دیگران را به خاطر می‌سپارند و در موقعیت‌هایی که استفاده از عناوین، افراد را خوشحال می‌کند آنها را به کار می‌برند. کسب عناوینی مثل «دکتر» یا «سرهنگ» زمان می‌برد؛ پس چرا از آنها استفاده نکنیم؟

۹. یادشان نمی‌رود که عضوی از تیم هستند

لئوناردو دی کاپریو - تیم

احساس رفاقت می‌تواند موقعیت‌های سخت را قابل تحمل کند. شوخ‌طبعی حتی می‌تواند باعث لذت‌بخش شدن چنین موقعیت‌هایی بشود. آدم‌های خیلی کاریزماتیک در موقعیت‌های سخت جملاتی مثل این به زبان می‌آورند: «عیب نداره، برای همه‌مون همینطوره» و بعد در کنار بقیه برای رسیدن به اهداف تیم تلاش می‌کنند.

۱۰. دیگران را به هم معرفی می‌کنند

می دانید بهترین چیزی که کسی می‌تواند همزمان به دو نفر بگوید چیست؟ «اجازه بدید … را به شما معرفی کنم.» البته ظاهرا این روزها همه به دنبال برقراری ارتباط هستیم اما آدم‌های کاریزماتیک کسانی هستند که علاوه بر ساختن شبکه‌ی ارتباطی خودشان به دیگران هم کمک می‌کنند تا با افراد بیشتری آشنا بشوند.

۱۱. نوبت‌شان را فراموش نمی‌کنند

لئوناردو دی کاپریو - حواس جمع هستند

آدم‌های دوست‌داشتنی وقتی که برای انجام کاری چه مفرح و چه دشوار و ناراحت‌کننده نوبت آنها باشد نمی‌ترسند و قدم پیش می‌گذارند . به عبارت دیگر، آنها اگرچه از دیگران تعریف می‌کنند یا بخشنده هستند اما در عین حال یادشان نمی‌رود که این دفعه مثلا پرداخت صورتحساب ناهار نوبت آنهاست.

۱۲. به دیگران می‌گویند که به آنها اعتماد دارند

فقط سه کلمه :«بهت ایمان دارم». همین کلمات ساده می‌توانند الهام‌بخش موفقیت باشند. همه‌ی افراد به تصدیق شدن نیاز دارند. در عین حال این تصدیق باعث ایجاد محبت نسبت به فرد گوینده می‌شود.

۱۳. به دیگران اجازه می‌دهند برای خودشان تصمیم بگیرند

لئوناردو دی کاپریو - تصمیم گیری

آدم‌های واقعا کاریزماتیک به نظر خود اعتماد دارند اما در عین حال متوجه هستند که دیگران ممکن است دیدگاه متفاوتی داشته باشند و باید بتوانند مسیر زندگی خودشان را انتخاب کنند. به علاوه، رهبران کاریزماتیک از دادن اختیار و سپس اعتماد به دیگران برای دستیابی به چیزی که از آنها خواسته شده ترسی ندارند.

۱۴. گوش می‌دهند و می‌خواهند بیشتر بدانند

لئوناردو دی کاپریو - گوش دادن

آدم‌های خیلی دوست‌داشتنی شنونده‌های فعال و صادقی هستند. می‌توانید با آنها درباره نظرات یا ماجراهایتان صحبت کنید یا از آنها راهنمایی بخواهید و آنها با پرسیدن سئوال و دادن نشانه‌های کلامی نشان می‌دهند که در لحظه حاضر و حتی به موضوع علاقه‌مند هستند. زمان برای همه‌ی ما با ارزش‌ترین منبع است اما آنها حاضرند وقت‌شان را در اختیار شما بگذارند.

۱۵. مسئولیت‌پذیر هستند

این آدم‌ها مسئولیت کار یا خطایشان را می‌پذیرند و کنترل اموری را که باید تحت نظارت‌شان باشد به دست می‌گیرند. بنابراین با عقل جور درمی‌آید که بگوییم آدمهای قابل اعتماد بسیار دوست داشتنی‌اند.

۱۶. حمایت‌شان را اعلام می‌کنند

لئوناردو دی کاپریو - حمایت

ما آدم‌هایی را که کنارمان می‌مانند و کاری می کنند احساس کنیم ما را حمایت می‌کنند دوست داریم. در ارتش به این کار می‌گویند «هوای ساعت شش همدیگه را داشتن» (ساعت شش موقعیت پشت سر فرد است). کسی را به یاد بیاورید که در موقع نیاز از شما حمایت کرده است و به من بگویید که در آن لحظه چقدر برایتان دوست داشتنی می‌نمود؟

۱۷. همیشه می‌پرسند :«چرا که نه؟»

آدم‌های دوست داشتنی اغلب آدم‌هایی رویاپرداز، مثبت‌نگر و عمل‌گرا هستند. رابرت اف کندی این آدم‌ها را به بهترین وجه توصیف کرده است: «بعضی‌ها عادت دارند چیزها را همانطور که هستند نگاه کنند و بپرسند چرا؟ من رویای چیزهایی را می‌بینم که هرگز وجود نداشته‌اند و می‌پرسم چرا که نه؟»

برنامه 12 قدم چیست؟

برنامه 12 قدم چیست؟

برنامه های 12 قدمی مجموعه ای از اصول هستند که  اقدامات لازم برای بهبودی از اعتیاد به مواد مخدر، اجبار به مصرف، و اعتیادهای رفتاری را در اختیار ما قرار می دهد. برنامه های 12 قدمی معالجۀ پزشکی نیست بلکه بهبودی از این طریق بر اساس تجربیات افرادی است که مبتلا به بیماری اعتیاد بوده و موفق به یافتن راه حلی در جهت بهبودی شده اند. 

برنامۀ 12 قدم  ابتدا در سال ۱۹۳۹ میلادی برابر با ۱۳۱۸ خورشیدی تحت عنوان کتاب الکلی های گمنام (که به نام کتاب بزرگ نیز شناخته می شود)  برای بهبودی الکلی های گمنام ارائه داده شد. پس از مدتی انجمن های 12 قدمی  دیگری که امروزه با عنوان انجمن های گمنام از آنها یاد می شود نیز برای بهبودی از انواع اعتیاد ها  بوجود آمدند. بسیاری از معتادان برای بهبودی از انواع اعتیاد ها از جمله اعتیاد به الکل یا مواد مخدر، اعتیاد به قمار، اعتیاد به غذا و اعتیاد به سکس از این برنامه ها استفاده می کنند. بیش از ۲۰۰ عدد از این نوع انجمنها در گوشه و کنار جهان وجود دارند که با استفاده از برنامه های 12 قدم، برای بهبودی میلیون ها نفر از اعضایشان در تلاش هستند. معتادانی که به جای مشروبات الکلی به مواد مخدر معتاد بودند انجمن معتادان گمنام را تشکیل دادند. انجمن های دیگری نیز در زمینه اعتیاد به سایر انواع مواد مخدر از جمله کوکائینی های گمنام ،  شیشه ای های گمنام و ماریجوانایی های گنام  و همچنین در زمینه اعتیادهای رفتاری در انجمن هایی چون قماربازان گمنام، پرخوران گمنام ، معتادان جنسی  گمنام،  هم وابسته های گمنام و سر انجام معتادان کار گمنام فعالیت می کنند. انجمن های دیگر نیز برای ارائه حمایت و رهنمودهای لازم  به خانواده هایی  که عزیزانشان به مواد مخدر یا مشروبات الکلی معتاد هستند تشکیل شده است که مهمترین آن ها خانواده های الکلی های گمنام و خانواده های معتادان گمنام می باشند.

برنامۀ 12 قدم برای فراهم کردن امکان بهبودی معتادان دستورالعمل های دقیق و مرحله به مرحله ای برای بهبودی از اعتیاد و تداوم پاک ماندن روزانه و بهبودی ارائه می دهد. از این قدم ها می توان به عنوان طرحی برای زندگی استفاده کرد؛ چون این قدم ها چگونگی از نو ساختن زندگی را  که بر اثر اعتیاد  عذاب آور شده است به ما یاد می دهند و امکان زندگی سالم و سرشار از آرامش و آسایش را فراهم می آورند. برنامه های 12 قدم در اصل برای تغییر دادن زندگی، طرز فکر، و رفتار ما طراحی شده اند چون در حقیقت این جنبه های عاطفی و شخصی زندگی است که منجر به معتاد شدن ما شده است.

 

انجمن روان پزشکان آمریکا  کارکرد 12 قدم را چنین خلاصه کرده :

    – اقرار به اینکه یک معتاد  توانایی کنترل مصرف مواد مخدر و اعتیادش را ندارد

  – باور داشتن به اینکه تنها یک نیروی برتر می تواند توانایی لازم برای قطع مصرف مواد را به معتاد ارائه دهد

    – مرور کردن خطاهای گذشته به کمک یک راهنما یا یک عضو با تجربه انجمن های گمنام

    – جبران کردن خسارت خطاهای گذشته

    – یادگیری  روش  زندگی جدید با استفاده از الگوهای رفتاری جدید از قبیل برنامه های 12 قدمی

    – کمک به معتادان درعذاب دیگری که از همان اعتیاد و اجبار به مصرف در عذاب هستند

 

دیدگاه برنامه های 12 قدم به اعتیاد

برنامه های 12 قدمی اعتیاد را به عنوان یک بیماری می شناسند.  تأکید این برنامه ها بر روی تأثیرات بیماری اعتیاد بر جسم و روح اشخاصی می باشد که این بیماری در آنها توسعه یافته است، نه نوع مادۀ مصرفی و یا رفتار ویرانگری که فرد به آن معتاد شده است.  زمانی که ما از اعتیاد رنج می بریم، به احتمال زیاد ترکیبات مختلفی ازمواد مخدر را استفاده کرده و همچنین رفتارها و عادات  ویرانگر را از خود نشان می دهیم. برای مثال  ممکن است هروئین مصرف کنیم  تا  نشئه  شویم، قرص بخوریم تا بتوانیم بخوابیم، الکل مصرف کنیم تا آرامش پیدا کنیم و غذا بخوریم تا احساس کرختی  کنیم.به این ترتیب هریک از مواد یا رفتارهای  اعتیادآور به ما برای برطرف ساختن بخشی از مشکل خود که بدن ما بطور طبیعی  قادر به تامین آن نیست کمک می کنند.

برنامه های 12 قدم بر این  باورند که سه بُعد انسان بر اثر اعتیاد تحت تاثیر قرار می گیرد: بعد جسمی، بعد روانی و بعد روحانی. از عارضه جسمی اعتیاد با عنوان آلرژی یا حساسیت یاد می شود که در فرد ایجاد اجبار به مصرف نموده و با وجود عوارض و پی آمدهای ناگواری که مصرف مواد یا تکرار رفتارهای ویرانگر دارد، وی را وادار به ادامه دادن می کند. عوارض روانی با پدیده ای که  ویار یا وسوسه نامیده می شود همراه است. ناهنجاری روحانی یا معنوی بر اثر خود محوری یا  داشتن اتکای بیش از حد به ارادۀ خود، بوجود می آید.

برای مثال، در انجمن معتادان گمنام (NA) این جمله در قدم  اول که: “ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان غیر قابل اداره شده بود” به این نکته اشاره دارد که بیماری اعتیاد باعث شده است تا ذهن و جسم ما حالت غیر عادی پیدا کند و قدرت انتخاب نداشته باشیم و نتوانیم  مصرف مواد خود را تحت کنترل درآوریم . جنبه روانی بیماری اعتیاد  تحت عنوان جنون و دیوانگی یا نداشتن سلامت عقل تعریف شده است. ناسلامت عقل موجب می شود تا علیرغم دانستن اینکه ما قادر نیستیم با شروع دوباره مصرف مواد مخدر یا یک رفتار ویرانگر از این کار دست برداریم یا با این تصور که این بار نتیجه با دفعات قبل تفاوت خواهد داشت مصرف و یا رفتار خود را تکرار می کنیم. غیر قابل اداره بودن زندگی که در قدم اول به آن اشاره می شود به عواقب و تغییراتی همچون از دست دادن کار، خانواده یا مشکلات قانونی ناشی از اعتیاد، که  در زندگی ما ایجاد می شود  اشاره  می نماید.

شناخت اعتیاد به عنوان یک بیماری نکته ای است  که در  کلیۀ برنامه های 12 قدم پذیرفته شده و از لحاظ علمی و پزشکی نیز در سراسر جهان به اثبات رسیده است. بیشتر روش های درمانی که امروزه برای درمان بیماری اعتیاد به کار گرفته می شوند براساس برنامه های موفق 12 قدمی تنظیم شده اند.

 

 

برنامه روحانی

برنامه 12 قدم یک برنامۀ روحانی  برای بهبودی از بیماری اعتیاد است چون از ما می خواهد تا با  نیرویی برتر از خود ارتباط برقرار کنیم، نیرویی که فراتر از امکانات و قدرت محدود و اندک ما قرار دارد. ما به عنوان افرادی معتاد که به یک بیماری مرگ آور مبتلا شده ایم قدرت لازم برای کمک به خودمان را نداریم و به همین علت برای حل امشکل اعتیاد، به  نیرویی فراتر از نیروی خود نیاز داریم.

اصولأ  کلیۀ برنامه های 12 قدم  بر این  باورند که ریشۀ هر نوع اعتیادی در نداشتن اعتماد به نفس و ارزش قائل نشدن برای خودمان است و ما با مصرف مواد مخدر یا روی آوردن به اعتیادهای رفتاری تلاش می کنیم تا  احساس خوبی درباره خود به دست آوریم. اعتیاد سبب می شود تا احساس تهی بودن از درون را به دست فراموشی سپرده و در خود احساس قدرت کنیم و بتوانیم با زندگی کناربیاییم. اما این گونه زندگی سرانجام ما را به سوی بدبختی و حتی مرگ می کشاند. اگر ما از درون احساس تهی بودن می کنیم و به دلیل همین احساس خود را فردی کامل و تندرست به حساب نمی آوریم در آنصورت به نیرویی قوی تر از خود نیاز داریم تا به ما برای بازیافتن انسانیت و تبدیل شدن به یک انسان عادی کمک کند.

اعتیاد رابطه ای زیانبار با یک ماده مخدر یا یک رفتار معتادگونه است که جایگزین رابطه ی سالم و اصیل ما با خود، خدای خود و نزدیکانمان شده است. به همین علت برنامه های 12 قدم بر روی اصول روحانی استوار هستند و به جای اینکه صرفاً به ماده مخدر یا رفتارهای معتادگونه که تنها جلوۀ ظاهری بیماری است توجه نشان دهند؛ به گونه ای بنیادی “بیماری خود  محوری” را مورد توجه قرار می دهند. با کارکرد قدم های 12 گانه احساس خود محوری جای خود را به معنویت و تمایل برای نادیده گرفتن خود و از خود گذشتگی می دهد و همین امر سبب   می شود تا بتوانیم  رابطۀ سالمی  با خودمان، خداوند، و دیگران برقرارکنیم.

در برنامه های 12 قدم از رسیدن به این معنویت با عنوان بیداری روحانی یاد می شود چون با رسیدن به چنین بیداری، ما از وضعیت آشفته و بی پناهی خود مطلع شده و فروتنی لازم برای پی بردن به اینکه نیرویی قدرتمند تر از ما وجود دارد که می تواند به ما کمک کند را به دست می آوریم. باور بر این است که  یک بیداری روحانی  در اکثر افراد به مرور و با گذشت زمان ایجاد می شود. ما معتادان زمانی  متوجه تاثیر مثبت این نیرو می شویم که این بیداری روحانی ما را از چنگ خود خواهی خفقان آوری که از آن در عذاب بودیم نجات داده است و پس از آن دنیا را به گونۀ دیگری خواهیم دید. دیگر در دنیایی که با انواع ناملایمات آکنده است احساس تنهائی نخواهیم کرد. به همنوعان خود علاقمند شده و می توانیم به دیگران عشق بدهیم و دیگران نیز به ما عشق خواهند  داد.

برنامه های 12 قدم بر روی اصولی روحانی پایه ریزی شده اند که سه اصل آن صداقت، روشن بینی و تمایل است. با پیروی از این سه اصل است که یک معتاد می تواند شانس بیشتری برای پذیرش بیماری اعتیاد خود و یافتن راه حلی برای بهبودی از آن به دست آورد.

برنامه های 12 قدم نه ماهیت مذهبی دارند و نه فرقه ای و آئینی . این برنامه ها در عین حال نه علمی هستند و نه شکل معالجه پزشکی دارند. این برنامه ها اهمیتی خاص برای ایجاد ارتباط  با یک نیروی برتر قائل می شوند چون تنها از طریق یافتن و ایمان پیدا کردن به نیرویی قدرتمندتر از خودمان است که می توانیم گام برداشتن در مسیر بهبودی را آغاز کنیم. هر یک از ما از آزادی کامل برخوردار هستیم تا درک و شناخت خاص خود از نیروی برتر را داشته باشیم. تنها رهنمودی که در این مورد  وجود دارد این است که این نیرو از محبت و دلسوزی و قدرتی فراتر از نیرو و قدرت ما برخوردار است. افراد بی شماری با باورهای مذهبی و روحانی  و یا حتی بسیاری از کسانی که منکر وجود خدا بوده یا در وجود او تردید دارند نیز رابطه ای خاص با یک نیروی برتر که به آن ایمان و باور دارند برقرار کرده اند. در برنامه های 12 قدم اغلب از کلمه “خدا” استفاده می شود و برخی از افراد که با این واژه مشکل دارند ترجیح می دهند که به جای خدا از” نیروی برتر” استفاده کنند. هیچ کس اجازه ندارد افرادی را که به خداوند ایمان ندارند از بهبودی از طریق برنامه 12 قدم محروم کند.

اصول روحانی برنامه 12 قدم درنهایت با هدف گسترش ارتباط ما با خداوند آنطور که او را درک می کنیم تدوین شده و همین خداوند است که به ما کمک خواهد کرد تا یک زندگی جدید عاری از اعتیاد و سرشار از آسایش و آرامش را برای خود مهیا کنیم.

 

 

مجموعه ای از پیشنهادات

برنامه های 12 قدم مجموعه ای از پیشنهادات است که بر اساس تجربیات معتادانی که در حال بهبودی هستند و به منظور انتقال تجربیات، نیرو و امید آن ها به دیگر معتادانی که ممکن است بخواهند بهبود پیدا کنند تهیه و تدوین شده اند. قدم هایی که در این برنامه ها  به آنها اشاره می شود فقط حالت پیشنهادی دارند و این بسته به خود شخص دارد که آیا می خواهد به آنها عمل کند یا خیر. با این وجود، در برنامه های 12 قدم یک عبارت مشهور وجود دارد که از اهمیت عمل کردن به پیشنهادات حکایت دارد. جمله مشهور این است: ” به شما پیشنهاد می کنیم که دستگیره چتر نجات را پس از پریدن از هواپیما بکشید”. از این مثال جهت تاکید بر حیاتی بودن پیشنهادات 12 قدم استفاده می شود. اعتیاد عارضه ای خطرناک است و عمل کردن به پیشنهادات برنامه های 12 قدم  ممکن است برای بسیاری از معتادان مساله مرگ و زندگی باشد. زمانی می رسد که از خودمان خواهیم پرسید که چقدر به بهبود یافتن نیاز داریم و اینکه آیا باید اجازه دهیم افکار و باورهای منفی، ما را از شرکت در برنامۀ 12 قدم باز دارد؟ در جلسات انجمن های 12 قدمی این جمله معروفی رواج دارد که شرح می دهد که افکار بسته ، ما را از تلاش برای بهبودی باز می دارد؛ جمله معروف این است: ” اول تحقیق کن، سپس قضاوت کن”. 

برنامۀ 12 قدم در اصل  برای کمک به بهبودی الکلی های مزمن ایجاد شده بود؛ الکلی هایی که بیماری اعتیاد درآنها توسعه پیدا کرده بود و قدرت  کنترل  نوشیدن مشروبات الکلی را از دست داده  بودند. با آن که همه انسان ها می توانند از اصول 12 قدم برای داشتن زندگی بهتر و ‌آسوده تر استفاده کنند، اما این برنامه برای  کسانی تدوین شده است که در مقابل اعتیادشان به عجز و درماندگی رسیده  و برای رهایی از مشکلی که به آن دچار شده اند به کمک یک نیروی برتر نیاز دارند.

 

جلسات انجمن های 12 قدمی

جلسات انجمن های 12 قدمی شبیه به یک کلوب است که کسانی که وجه مشترکشان اعتیاد به مواد مخدر یا نوعی اعتیاد رفتاری است در آنجا گرد هم می آیند تا تجربه های خود درباره اعتیاد، قدمها و بهبودی را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. این جلسات حالت خودگردان داشته و اعضای گروه، خودشان از یکدیگر حمایت می کنند. عضویت در این گروه ها رایگان بوده و هر کس که  به ترک اعتیاد و زندگی در مسیر بهبودی تمایل داشته باشد می تواند در این جلسات شرکت کند. 

جلسات انجمن های 12 قدمی صحنه و مکانی است که معتادان در آنجا از حمایت برخوردار شده ونسبت به دیگر اعضا احساس همسانی می کنیم. در این جلسات گرفتاری ها و مشکلاتی  که به علت  ابتلا به بیماری اعتیاد متحمل شده و موفقیتی که بر اثر بهبودی از طریق برنامۀ 12 قدم به دست آورده ایم را برای دیگران بازگو می کنیم. جلسات انجمن جایی است که ما در آنجا از احساس شرمندگی و گناه خلاص می شویم چراکه در این جلسات هیچ کس بهتر یا بدتر از دیگری نیست. جلسات انجمن جایی است که ما درآنجا احساس امنیت و آرامش می کنیم همه ما می دانیم که  بیماری اعتیاد تا چه اندازه مخرب و عذاب آور است.

با شرکت در جلسات انجمن، ما از یک منبع حمایتی موثر برخوردار می شویم؛ چون به علت فرو رفتن بیش از اندازه مادر چاه اعتیاد، نه جامعه و نه خانواده ما دیگر نمی توانند از ما حمایت کنند. با این وجود  باید توجه داشت که شرکت در جلسات انجمن به خودی خود مشکل ما را حل نخواهد کرد و برای اینکه بهبود پیدا کنیم باید برنامه 12 قدم را نیز کار کنیم.

همه انجمن های 12 قدمی بر اساس سنت های 12 گانه فعالیت می کنند. این سنت ها توسط رهنمودهای خود، تمامیت و عملکرد گروه ها را حفظ کرده و از بقای کلی انجمن های مربوطه اطمینان حاصل می کنند.  

 

راهنما و رهجو

از آنجا که برنامه های 12 قدم توسط افراد متخصص اداره نمی شوند و در یک مرکز درمانی برگزار نمی شوند، در نتیجه رابطه ای با نام “راهنما و رهجو” به عنوان وسیله ای برای حمایت از یکدیگربرای دستیابی به بهبودی مورد استفاده قرار می گیرد. به تازه واردان به جلسات انجمن پیشنهاد می شود برای خود فرد با تجربه ای را که در حال بهبودی است پیدا کرده و هر چه زودتر از تجربیات و  پیشنهادات وی بهره بگیرند. آنها در کنار یکدیگر می توانند برنامۀ 12 قدم را کارکرده و  راهنما می تواند فرد تازه وارد را در تجربیاتی که خود به دست آورده است سهیم کند.

افزون بر این، فرد راهنما با ارائه پیشنهاداتی به فرد تازه وارد از جمله  شرکت در جلسات انجمن، چگونگی مقابله با  لغزش، مطالعۀ نشریات و کتابهای انجمن، نوشتن افکار و احساسات خود و مراقبه، حمایت لازم را در اختیار فرد تازه وارد قرار می دهد.

نقش یک راهنما هیچیک از نقش ها مشاور حقوقی، بانکدار، والدین، مشاور ازدواج و  یا مدکار اجتماعی  نیست. همچنین راهنما یک مشاور روانی هم نیست که برای درمان اعتیاد توصیه های پزشکی ارائه دهد. راهنما کسی نیست جز یک معتاد  درحال بهبودی که تجربیات خود از کارکرد 12 قدم را با معتاد دیگری به اشتراک می گذارد تا وی نیز با بهره مندی از این حمایت قادر به کارکرد قدم های خویش گردد.

 

اصول برنامه های 12 قدم

اصولی وجود دارد که در همه برنامه های 12 قدم مشترک هستند و در صورت رعایت و پایبندی به آنها سفر ما در دنیای 12 قدم با موفقیت بیشتری همراه خواهد شد. این اصول عبارتند از:

اصول برنامه های 12 قدمی

 

١. علاج ناپذیری

برنامه های 12 قدم بر این باورند که ما هیچوقت بطور کامل و قطعی از بیماری اعتیاد درمان و یا شفا پیدا نمی کنیم. وقتی بیماری اعتیاد در ما رشد پیدا کرد، همانند هر بیماری مزمن دیگر همیشه با ما باقی خواهد بود.

برنامۀ 12 قدم در واقع روشی در اختیار ما قرار می دهد که با استفاده از آن می توانیم بیماری اعتیادمان را به صورت روزانه کنترل و تسکین دهیم. به همین علت است که  قدمها باید بصورت روزانه کارشوند تا بتوان بهبودی خود را حفظ نمود.

به عنوان افراد معتاد به مواد مخدر باید بپذیریم که در تمامی دوران زندگی و حیات خود این بیماری همراه ما باقی خواهد ماند و هرگز نباید از هیچ نوع مواد تأثیرگزار برذهن استفاده کنیم. ما با مصرف مواد مخدر  و مبتلا شدن به بیماری اعتیاد ، فرصتاستفاده ی بدون خطر از مواد مخدر را از خودمان گرفته ایم. گرچه پذیرفتن چنین واقعیتی برای بسیاری از ما دشوار است اما اگر می خواهیم سفر به سوی بهبودی را آغاز کنیم ناگزیریم که این واقعیت تلخ را بپذیریم.

 

۲.  پرهیز مطلق 

برنامه های 12 قدم ویژه معتادان به مواد مخدر از ما می خواهند تا از مصرف هرگونه مواد  تأثیرگزار برذهن بطور کامل پرهیز کنیم، چون این برنامه ها  فقط برای یک نوع خاص از مواد مخدر تدوین نشده بلکه برای بهبودی معتادان از هر نوع بیماری اعتیاد طراحی شده اند. در انجمن معتادان گمنام همانند دیگر انجمن های 12 قدمی گفته می شود که جایگزین کردن یک ماده مخدر با یک ماده دیگر، به منظور بهبودی از اعتیاد، درست مانند این است که مسافر کشتی تایتانیک باشید و برای جلوگیری از غرق شدن صندلی خود را عوض کنید. تجربه به خوبی ثابت کرده است  زمانی که بیماری اعتیاد در ما شکل گرفته باشد، مصرف هر گونه  مادۀ تأثیرگزار برذهن سبب خواهد شد تا ما مصرف مواد مخدر را از سربگیریم. تنها حربه و وسیله دفاعی که ما معتادان برای مقابله با بیماری اعتیاد داریم خودداری کامل از مصرف مواد مخدر برای بقیه عمر و پاک ماندن روز به روز است. از سرگیری مصرف هر گونه ماده مخدر پس از خودداری از مصرف آن برای یک مدت، سبب خواهد شد تا ویار و وسوسه مصرف دوباره مواد یا انجام رفتار ویرانگر به سراغ ما بیاید. در برنامۀ 12 قدم این جمله نیز همواره شنیده می شود که: “بیماری اعتیاد همیشه در انتظار ما است” اما باید توجه داشت که برنامۀ 12 قدم نیز همواره در کنار ماست و شمار بسیاری زیادی از معتادان درحال بهبودی هستند که سال ها، و حتی چند دهه است  که از دام مصرف مواد مخدر آزاد شده اند.

اعتیادهای رفتاری با اعتیاد به مواد مخدر تفاوت دارد چون برای ترک برخی از این رفتارهای ویرانگر همچون پرخوری، نمی توان غذا خوردن را بطور کامل متوقف کرد. برای این گونه معتادان برنامۀ 12قدم رهنمودهایی متکی بر تعدیل در خوردن غذا را  پیشنهاد می کند. اعتیادهای رفتاری همانند مواد مخدر حالت سفید و سیاه یا به زبان دیگر معتاد یا غیر معتاد ندارند؛ چون این رفتارها هم از لحاظ نوع و هم دررابطه با فردی که به این نوع رفتارها اعتیاد متفاوت هستند. برای مثال، یک فرد معتاد به غذا ممکن است برای فرار از یک حس آزار دهنده به پرخوری بپردازد در حالیکه یک  معتاد به غذای دیگر، ممکن است برای فرار از احساسات آزار دهنده به خود گرسنگی داده و از غذا خوردن امتناع  کند. در مورد معتادان رفتاری باید به ریشه و علت اصلی اعتیاد آنان به چنین رفتارهایی پی برد. عمل کردن صادقانه و دقیق به رهنمودهای قدم اول به ما کمک خواهد کرد تا به دلیل اصلی ابتلا به چنین رفتارهایی پی برده و ابزارهای لازم برای ترک کردن این نوع رفتارها را از طریق کاهش تدریجی آن به دست آوریم. اعتراف و پذیرش این واقعیت که یک اعتیاد رفتاری بر ما غلبه کرده است، راه را برای بهبودی ما هموار می سازد. برای معتادان، تسلیم شدن و اعتراف به  عجز در مقابل اعتیاد در واقع سرآغاز سفر در مسیر بهبودی است.

 

۳. مسئولیت پذیری

برنامۀ  12 قدم بر این نکته تاکید دارد که مسئولیت بهبودی ما بر عهده خودمان است. برخلاف اکثر بیماری های دیگر که مسئولیت بهبود بخشیدن به  بیمار بر عهده پزشک است در بیماری اعتیاد این خود ما هستیم که باید با اتخاذ تدابیرلازم پاک شده و حالت بهبودی خود را حفظ کنیم. در برنامۀ 12 قدم بر مسئولیت پذیری شخصی و مراقبت از خود که ممکن است برای بسیاری از ما مباحثی ناشناخته باشند تاکید می شود. به هر حال درخصوص  بیماری اعتیاد باید بدانیم که به نوعی بیماری مبتلا شده ایم که می تواند زندگی ما را به خطربیاندازد و تنها این خود ما هستیم که باید در مورد عمل کردن به برنامۀ 12 قدم تصمیم گیری کنیم. هریک از ما مبتلایان به بیماری اعتیاد دو راه در پیش رو داریم و باید یکی از این دو راه را انتخاب کنیم. یکی ادامه دادن اعتیاد و شدت یافتن هر چه بیشتر بیماری، و راه دیگر  انتخاب مسیر بهبودی  است. این ما هستیم که باید برای انتخاب یکی از این دو راه تصمیم گیری کنیم. مسئولیت ما برای بهبود یافتن شکل های مختلفی به خود می گیرد. از فعالیت های عملی همچون شرکت در جلسات انجمن،  کارکرد 12 قدم و پیدا کردن راهنما گرفته تا جنبه های احساسی که ایجاب می کند با صبر و شکیبایی با  وضعیتی که در آن گرفتار شده ایم برخورد کنیم.       

با آنکه ما مسئول  بیماری اعتیاد خود نیستیم اما برنامۀ 12 قدم بر این نکته تاکید می کند که ما مسئول  پیامدهای رفتارها و اعمال خود هستیم. برای مثال، اگر اعتیاد به مواد مخدر سبب شود تاما دست به دزدی کردن بزنیم، در آنصورت با آنکه این نیاز ما به دسترسی به مواد بوده است که باعث ارتکاب این جرم شده، با این حال خود ما مسئول جبران کردن آن هستیم و باید مسئولیت پیامد های آن را بر عهده بگیریم. با این حال، برنامۀ 12 قدم برای این مشکل نیز راه حل هائی دارد و  قسمتی از کارکرد قدم ها، به جبران کردن خسارت های ناشی از خطاهای گذشتۀ ما اختصاص یافته است.

وقتی که به  پیشنهادات و رهنمود های برنامۀ 12 قدم  عمل می کنیم باید از خود بپرسیم که آیا حاضرهستیم که بهبودیمان را به هر قیمت ممکن به دست آوریم؟ آیا حاضر هستیم که برای رسیدن به بهبودی به هر کاری دست بزنیم و همه راه ها را امتحان کنیم؟ آیا حاضریم مسئولیت بیماریمان را بر عهده بگیریم؟ و سر انجام اینکه آیا بهبود یافتن از بیماری اعتیاد برای ما در اولویت اول قرار دارد و از هر چیز دیگری برای ما مهمتر هست؟ متاسفانه بسیاری از ما معتادان تا زمانی که سرمان به سنگ نخورد حاضر به پذیرش بیماری اعتیاد وعمل کردن به رهنمودها و پیشنهادات ارائه شده در برنامۀ 12قدم نیستیم.  تا زمانی که ما تصور کنیم از قدرت لازم برخوردار هستیم  و می توانیم به اراده خودمان اتکا کنیم، نخواهیم توانست به فروتنی لازم برای پذیرش این واقعیت که هیچ قدرت و اراده ای نداشته و کاری از دستمان ساخته نیست دست پیدا کنیم.

 

۴. برنامۀ روزانه 

به علت ماهیت مزمن و پیش روندۀ بیماری اعتیاد، برنامۀ 12 قدم برای بهبودی از این بیماری یک برنامۀ روزانه را پیشنهاد می کند. جملات و اصطلاحاتی چون “فقط برای امروز” در جلسات انجمن های 12 قدم زیاد شنیده می شوند و برای این کار دلیل قانع کننده ای وجود دارد. برای هیچ  معتادی زندگی بدون مواد مخدر یا بدون رفتارهای معتادگونه قابل تصور نیست. در واقع فرد معتاد اگر بداند روزی خواهد رسید که برای همیشه استفاده ازمواد مخدر را کنار می گزارد، حتما به مصرف مواد ادامه خواهد داد. برنامۀ 12 قدم ما را تشویق می کند که فقط برای یک روز پاک بمانیم و از  نگران این نباشیم که فردا را چگونه سپری خواهیم کرد.

این اصل به ما کمک خواهد کرد تا به همین لحظه و وضعیتی که در آن قرار داریم فکر کنیم و بهبودی را اولویت نخست خود قرار دهیم. بعلاوه، این اصل همۀ کسانی  که برنامۀ 12 قدم را انتخاب کرده اند را  یکسان و برابر خواهد کرد و باعث خواهد شد که هیچ کس بیشتر از دیگری بهبود نیابد. با پاک نگاه داشتن روز به روز خود، دیگر جایی برای شهامت کاذب و بزرگ نمایی باقی نخواهد ماند و همین موضوع سبب خواهد شد تا ما فروتنی لازم برای به دست آوردن بهبودی  را پیدا کنیم. همه کسانی که در برنامۀ 12 قدم شرکت می کنند مهلتی یک روزه  دارند؛ به این معنی که همه ما تنها برای ۲۴ ساعت پاک هستیم.

 

۵. هیچ نوع انحصاری وجود ندارد

برنامۀ  12 چنین ادعا نمی کند که تنها از طریق این برنامه می توان از اعتیاد بهبود پیدا کرد، بلکه برنامه ای برای نجات کسانی ارائه می دهد که نتوانسته اند از هیچ راه دیگری از اعتیاد بهبودی پیدا کنند.

 

۶. چهار عامل برای کارکرد برنامۀ 12 قدم

چهار معیار یا عامل اساسی وجود دارد که برای اجرای موثرتر برنامۀ 12 قدم بهبودی از اعتیاد به ما کمک  می کنند.  این معیارها عبارتند از:

 

۱. ایمان داشتن به نیرویی برتر از خود: ما به عنوان معتادان مزمن باید برای خلاص شدن از مشکل و بیماری اعتیاد از اتکا کردن به خود دست برداشته و به جای آن برای دریافت کمک به نیرویی برتر از خودمان متوسل شویم.  نیروی برتری که ما باید به آن تکیه کنیم به انتخاب خود ما بستگی داشته  و می تواند هر کسی به غیر خود ما باشد. برخی از اعضای انجمن های 12 قدم، خود همین انجمن ها را که بطور مرتب در جلسات آنها شرکت می کنند به عنوان نیروی برتر برای خود انتخاب می کنندو  برخی دیگر نیز تصوری که از خدا دارند این است که “مسیری درست و منظم در زندگی “داشته باشند. مساله اصلی این است که بیشتر ما معتادان هیچ کس یا هیچ نیروی دیگری به جز خودمان را قبول نداشته و حتی خدا را نیز در سرنوشتمان دخیل و سهیم نمی دانسیتم و به علت  نداشتن تکیه گاهی  خارج از وجود خود قادر به ترک اعتیاد نبوده ایم. باور داشتن و تکیه کردن به نیرویی برتر از خودمان به ما کمک خواهد کرد تا در بیرون وجود  خودمان به دنبال راه چاره بگردیم و با این کار، بار مسئولیت پیدا کردن راه حلی برای بهبودی را از دوش خودمان برداریم.

۲. صداقت: دربرنامۀ 12 قدم منظور از صداقت داشتن، داشتن شهامت لازم برای مشاهده واقعیت اعتیاد خودمان است. منظور از صداقت این است که صادقانه بپذیریم که به نوعی بیماری مبتلا هستیم که هیچ قدرت کنترلی روی آن نداریم. این عامل به ما کمک می کند تا برای رهایی از این بیماری و پیدا کردن یک راه حل برای بهبودی و همچنین تکیه به یک نیروی برتر بیرونی به اندازه کافی  تواضع و فروتنی به دست بیاوریم.

۳. روشن بینی: در برنامۀ 12 قدم منظور از روشن بینی این است که تا آنجا که ممکن است از فکر کردن به مسائلی که ما را از جستجو برای یافتن راه چاره باز می دارد خوداری کنیم. افکاری که باعث می شود تا ما تصور کنیم که بهتر ازهر شخص دیگری می دانیم که چه باید بکنیم، یا باعث می شوند چنین تصور کنیم که  پیشنهادات و رهنمودهای برنامۀ 12 قدم بیهوده هستند و یا باید بر این نکته پافشاری کنیم که درد ما درمانی نداشته و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به ما کمک کند.  در پاسخ به معتادانی که اینگونه فکر می کنند، اعضای انجمن های 12 قدم می گویندکه  همان افکار که  فکر می کردید از اندیشه دیگران بهتر است شما را به این حال و روز انداخته است و اکنون زمان آن رسیده است که  طبق پیشنهادات برنامه های 12 قدم از خودبزرگ بینی و افکار بدبینانه دست برداریم.

۴. تمایل: منظور از تمایل در  برنامۀ 12 قدم، داشتن علاقه و اشتیاق به اقدام و عمل برای بهبودی از بیماری اعتیاد است. داشتن تمایل و اشتیاق در بهبودی به ما کمک می کند برای یافتن راه چاره ای که در ابتدا از انجام آن اکراه داشته و با آن مخالفت می کردیم تلاش کنیم. رعایت این عوامل و معیارها به ما کمک خواهد کرد تا با فروتنی بپذیریم که دیگر به آخر خط رسیده و آنچنان درمانده شده ایم که برای رهایی از چنگ اعتیاد حاضریم هر کاری کهه لازم باشد را انجام دهیم.

 

12 قدم الکلی های گمنام

برنامۀ الکلی های گمنام اولین برنامۀ دوازده قدم بود. کلیۀ برنامه های 12 قدمی دیگر به استثنای انجمن معتادان گمنام، از همین 12 قدم برای بهبودی معتادان استفاده می کنند و تنها در قدم اول به جای استفاده از کلمه الکل، از مواد مخدر یا رفتارهایی که به آن اعتیاد دارند استفاده می کنند. انجمن معتادان گمنام در قدم اول خود “بیماری اعتیاد” را جایگزین واژۀ الکل نمودند تا تأکید روی مادۀ مصرفی خاصی نباشد. علت اینکه در قدم اول به جای الکل، مواد یا رفتارهایی که به آنها معتاد شده ایم نوشته شده این است که در قدم اول لازم است تا معتاد مشخص کند که با چه مشکلی روبروست و داشتن این مشکل را نیز بپذیرد.  این مشکل می تواند اعتیاد به مواد مخدر یا الکل، اعمال جنسی ، غذا ، قمار یا هر چیز دیگری باشد. یازده قدم بعدی همان برنامۀ معنوی است که برای بهبودی از بیماری اعیتاد توصیه شده است و تفاوتی نمی کند که اعتیاد ما چه شکلی داشته باشد و به چه چیز معتاد باشیم.

 

۱- ما اقرار کردیم که در مقابل الکل عاجزیم و زندگیمان غیرقابل اداره شده بود.

۲- به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند.

۳- تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی را به مراقبت خداوند، بدان گونه که او را  درک کرده ایم، بسپاریم.

۴- یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و موشکافانه از خود تهیه کردیم.

۵- چگونگی دقیق خطاهایمان را به خداوند، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.

۶- آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.

۷- با فروتنی از او خواستیم کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.

۸- فهرستی از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن ها شدیم.

۹- به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم، مگر در مواردی که اجرا این امر زیان مجددی به ایشان و یا دیگران صدمه بزند.
۱۰- به تهیه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم.

۱۱- از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از ارادۀ او برای خود و قدرت اجرایی اش شدیم.

۱۲- با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم ها، سعی کردیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا در آوردیم.

٥- پیشنهادات بهبودی

٥- پیشنهادات بهبودی

 

در برنامه های 12 قدمی و انجمن های گمنام پیشنهاداتی وجود دارند که به بسیاری از معتادان در حال بهبودی برای حفظ یک زندگی عاری از اعتیاد کمک کرده است. در این قسمت خلاصه ای از این پیشنهادات بهبودی آورده شده، تا با عمل کردن به آنها در مسیر بهبودی بتوانید سبک زندگی جدید و آزاد خود را حفظ کنید.

 

١. اولویت بهبودی

۲. فقط برای امروز

۳. سخت نگیر

۴. گرسنگی، عصبانیت، انزوا، خستگی

۵. ساده بگیر

۶. این نیز می گذرد

۷. رها کن و به خدا بسپار

۸. زندگی کن و بگذار زندگی کنند

۹. پیام رسانی

 

در این قسمت چکیده ای درباره برخی از توصیه های رایج در انجمن های گمنام آورده شده است تا با عمل کردن به این پیشنهاد ها بتوانید بهبودی خود را حفظ کرده و آن را تقویت نمایید. عمل کردن به این پیشنهادات ساده می تواند با افکار معتادگونه مبارزه کرده و ما معتادان را از پیچیدگی بیماری اعتیاد آگاه کند. اگر ما از راهنمایی ها و اصول در برنامه روزانه خود استفاده کنیم، عواطف و احساسات ما با ثبات تر و منطقی تر خواهند شد و به ما کمک خواهد کرد تا همزمان با بهره گیری از توانمندی های بشری خود بتوانیم با دیگران کنار بیاییم. بسیاری از ما به این نتیجه رسیده ایم که عمل کردن به این اصول در زندگی روزمره نه تنها به روال بهبودی ما کمک می کند بلکه در دیگر امور زندگیمان نیز می تواند مفید واقع شود.

پیشنهادات بهبودی انجمن های گمنام

 

 با پاسخ دادن به پرسش هایی که در پایان هریک از این پیشنهادات مطرح شده اند متوجه خواهید شد که چگونه می توانید این اصول را به طور روزانه در زندگیتان اجرا کنید تا بتوانید همواره در مسیر یک بهبودی مستمر و و سرشار از آرامش به سر ببرید. برای دانلود فایل ورد صفحه شعارهای بهبودی اینجا کلیک کنید:  دانلود فایل ورد - همراه

 

۱- اولویت بهبودی

باید بدانیم که هیچ چیز در زندگی ما به اندازه بهبودی اهمیت و ارزش ندارد و مهم ترین مساله برای ما بهبودی از بیماری اعتیاد است. ممکن است افکار و تصورات ما به ما بگویند که مهمترین مساله در زندگی ما شغل، خانواده یا بسیاری از مسائل دیگر هستند اما توجه داشته باشید: اگر در برنامه بهبودی خود با شکست روبرو شوید و بهبودی خود را از دست بدهید نه تنها نخواهید توانست شغل و خانواده خود را حفظ کنید، بلکه ممکن است سلامت عقل و حتی زندگی خود را نیزاز دست بدهید. ما معتادانی که از بیماری مزمن و خطرناک اعتیاد رنج می بریم باید همواره به این نکته توجه داشته باشیم که اولین اولویت ما بهبودی و به دست آوردن سلامتی است. با عمل کردن به برنامه 12 قدم متوجه خواهید شد که در همه جنبه های زندگی بهبود یافته اید. با عمل کردن به اصل ” اولویت بهبودی ” متوجه خواهیم شد که مهمترین کاری که باید انجام دهیم پرهیز از مواد مخدر است. هیچ چیزی به اندازه دست کشیدن از مواد مخدر و دنبال کردن روند بهبودی مهم نیست چون در غیر اینصورت سلامت عقل خود و بی تردید و بطور حتم هر آنچه که داریم را از دست خواهیم داد.

بهبودی در راس است، اصلی است که هر عقل سالمی آن را به انسان حکم می کند. ما از یک بیماری کشنده رنج می بریم پس باید توجه خود را بیش از هر چیز بر روی بهبودی خود متمرکز کنیم. اما بیماری اعتیاد در اصل ریشه در ذهن و روان ما دارد و افکار ما دائم در تلاش است تا بار دیگر ما را در دام مصرف مواد مخدر گرفتار کند. افکار ما به ویژه در روزهای اول بهبودی به ما خواهد گفت که معتاد نیستیم یا اینکه همین اندازه بهبودی کافی است و اکنون نوبت آن رسیده است که در زندگی خود مسائل دیگری را در اولویت قرار دهیم. بسیاری از ما به علت همین توهم بار دیگر به سراغ مواد مخدر می رویم. پس از گذشت چند ماه از آغاز بهبودی به ناگهان با خود فکر می کنیم که بهبود یافته ایم و اکنون اولویت اول ما این است که کار یا همسری ایده آل پیدا کرده یا اینکه فلان مدرک را دریافت کنیم. مانند این است که کسی که تازه راه رفتن را آموخته است، تصمیم به شرکت در مسابقه دو ماراتون بگیرد! برای عمل کردن به اصل ” اولویت بهبودی ” باید همواره به یاد داشته باشید که عواقب و پی آمدهای اعتیاد تا پایان عمر همراه ما خواهد بود و ما ناگزیر هستیم تا بهبودی خود را همیشه بر هر چیز دیگری اولویت دهیم.

 

۱. دو یا سه نمونه از مواردی که نشان می دهد شما بهبودی خود را در اولویت اول قرار داده اید یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که باعث شده بهبودی خود را در اولویت اول قرار ندهید را یاداشت کرده و توضیح دهید که چه عواقب و نتیجه ای در پی داشته است.

 

۲- فقط برای امروز

“فقط برای امروز” موثرترین پیشنهاد در انجمن های گمنام است که با عمل کردن به آن می توانیم از لغزش پیشگیری کنیم. لغزش بسیاری از افراد به این دلیل بوده است که با خود فکر می کردند چطور می توانند بدون مواد مخدر تا آخر عمر زندگی کنند. در حقیقت ما نگران این هستیم که چطور بدون عصای زیر بغل راه برویم! ولی به مراتب ساده تر است که بتوانیم برای یک ساعت یا یک دقیقه افکارمان را برروی چیزهایی که می توانند ما را پاک نگه دارند متمرکز کنیم و نگران فردایمان نباشیم. این حقیقتی است که با استفاده از آن هریک از ما معتادان در حال بهبودی توانسته ایم به صورت روزمره بهبودی خود را حفظ کرده و خود را پاک نگاه داریم. در جلسات انجمن های گمنام و برنامه های 12 قدم بر روی اصل فقط برای امروز تاکید می شود و به ما توصیه می کنند که هیچکس از فردا باخبر نیست و نمی داند چی می شود و دیروز را نمی توانیم تغییر دهیم .عمل کردن به این شعار به ما کمک می کند تا همه توجه و حواس خود را بر روی بهبودی از اعتیاد متمرکز کنیم. بسیاری از ما مصرف مواد مخدر را از سرگرفته ایم چون زندگی بدون مواد مخدر برایمان غیر قابل تصور است و همواره از آن نگرانیم که شاید نتوانیم بدون آن در آینده زندگی کنیم. اما چنانچه به اصل ” فقط برای امروز” عمل کنیم در آنصورت توجه خود را بر روی آنچه که هم اکنون می توانیم برای پاک ماندن انجام دهیم متمرکز می کنیم. واقعیت این است که زمان حال تنها چیزی است که ما در اختیار داریم. برای ما معتادان در حال بهبودی فکر کردن به مشکلات آینده کار بیهودی و خطرناکی است چراکه هیچ کاری درباره دیروز یا فردا از دست ما ساخته نیست.

این شعار همانند سایر شعارهای برنامه های 12 قدمی تنها برای تازه واردین نیست. عمل کردن به شعار فقط برای امروز به کسانی که سالهاست در حال بهبودی هستند یادآوری می کند که مدت زمان بهبودی در مورد بیماری اعتیاد هیچ اهمیتی ندارد، چون بهبودی به صورت روزانه بوده و هر یک از ما فقط برای امروز در بهبودی به سر می بریم. حتی پس از سالها زندگی در حال بهودی، بازهم باید بر اساس اصل فقط برای امروز عمل کنیم چون این به ما یادآوری می کند که بهبودی باید در اولویت زندگی ما قرار بگیرد. مغرور شدن به دلیل مدت زمان بهبودی از جمله حیله هایی است که افکار معتاد گونه ما از آن استفاده می کند تا ما را به سمت مصرف مجدد مواد مخدر بکشاند.

اصل زندگی کردن در زمان حال ما را قادر می سازد تا زندگی خود را سر و سامان دهیم و بهبودی خود را نیز به طور روزمره حفظ کنیم. وقتی در زمان حال زندگی کنیم دیگر در باتلاق غم و اندوه گذشته یا سرزنش کردن خود بابت آنچه در گذشته اتفاق افتاده است گرفتار نخواهیم شد و در ضمن از اینکه فردا چه بر سر ما خواهد آمد نیز نگران نخواهیم بود. واقعیت این است که از درباره دیروز و فردا از دست هیچکس کاری ساخته نیست، چون تنها چیزی که ما در اختیار داریم و مسئول آن هستیم فقط همین امروز است. قسمتی از متن نشریه ای که در جلسات انجمن های گمنام رایج است و گاهی اوقات برای یادآوری اصول و جلب توجه شرکت کنندگان خوانده می شود در ادامه به طور خلاصه آورده شده است:

 

امروز تنها یک کار خواهم کرد، هر چه قدر هم که می خواهد کوچک باشد، کاری که باعث تغییر کردن و رشد من در بهبودی شود.

باید به یاد داشت که تغییر روندی است که به طور قدم به قدم ایجاد می شود. تنها وظیفه ای که ما امروز بر عهده داریم برداشتن یک قدم به سوی بهبودی است؛ هرچند که ممکن است این قدم را دوست نداشته باشیم.

برداشتن یک قدم کوچک در هر روز به سوی بهبودی خود یک موفقیت برای نجات از بیماری حیله گر اعتیاد محسوب می شود.

وقتی بتوانم برای هر روز خود قدم کوچکی بردارم احساس خواهم کرد که در برنامه بهبود خود پیشرفت می کنم و متوجه خواهم شد که انجام هر کاری به انگیزه من نیاز دارد.

وقتی به پیش می روم و هر روز قدم کوچکی بر می دارم، حرکت مطمئن و بی وقفه من سبب می شود تا برای بهبودی و رشد خود انگیزه بیشتری داشته باشم.

 

۱. یک یا دو نمونه از مواردی که توانسته اید اصل ” فقط برای امروز ” را در دیدگاه، رفتار و کردار روزمره خود به اجرا در آورید یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که به این اصل عمل نکرده اید و نتایجی که خودداری از عمل نکردن به این اصل در پی داشته است را یادداشت کنید.

 

۳- سخت نگیر

بهبودی از اعتیاد تنها به خودداری کردن از مصرف مواد مخدر محدود نمی شود؛ بلکه باید افکار معتادگونه و روش زندگی خود را نیز عوض کنیم. این کار یک روزه امکان پذیر نمی باشد و به صبر و زمان نیاز دارد. گرچه کارکرد برنامه ما ماهیت یک روز به یک روز دارد اما حرکت در مسیر بهبودی سفری طولانی است و در این سفر نباید به فکر ایده آل باشیم یا خود را به خاطر اشتباهاتی که در این مسیر مرتکب شده ایم سرزنش کنیم. باید به خود به خاطر عمل کردن به برنامه 12 قدم و آنچه که در جهت حفظ بهبودی خود انجام می دهیم امتیاز بدهیم. ما معتادان، از وسواس فکری رنج می بریم و تمایل به افراط کاری داریم و می خواهیم هر کاری به بهترین شکل ممکن و ایده آل انجام شود. ما افرادی زیاده طلب هستیم می خواهیم کارها همین الان و همانگونه که ما می خواهیم انجام شوند. ما می خواهیم بیش از حد کار کنیم، بیش از اندازه در انجام کارها پافشاری کنیم، بیش از حد مطالعه و تحصیل کنیم و بیش از حد برنامه ریزی کنیم. سرعت و آهنگ کارهایمان غیر عادی و شتابزده است و با سرعت و کار افراد غیر معتاد تفاوت دارد. در نتیجه این شتابزدگی و بی قراری در انجام کارها و عجله کردن در رسیدن به اهداف، سبب می شود که ما با شکست روبرو شویم. برای پی بردن به این واقعیت بهتر است کارهای افراطی خود برای به دست آوردن مواد مخدر و رویدادهای فاجعه آمیزی که برای کسب لذت و سرخوشی هرچه بیشتر تحمل کرده اید را به یاد آورید.

وقتی اصل آسان گرفتن را به عمل در می آوریم برداشتی واقعی درباره انتظارات خود از بهبودی به دست می آوریم و متوجه می شویم که برای تداوم بخشیدن به بهبودی خود چه کارهائی باید انجام دهیم. با بهره گیری از این شعار از بلند پروازی، زیاده خواهی، اضطراب، شتابزدگی و بی قراری که همگی نشانه های بیماری اعتیاد است دست خواهیم برداشت. اصل آسان گرفتن یعنی اینکه ما در حال بهبودی از بیماری اعتیاد هستیم، وضعیتی که ایجاب می کند بی وقفه مراقب خود باشیم. سخت نگیریم ولی جدی باشیم.

اصل آسان گرفتن پیشنهادی برای همه افراد در حال بهبودی و بخصوص تازه واردینی است که در روزهای نخست از درد فیزیکی در عذاب هستند و نمی دانند که بدون مواد مخدر چگونه خواهند توانست به زندگی ادامه دهند. این شعار به ما یادآور می شود که شرایط خود را درک کنیم و از خود انتظارات بیش از حد نداشته باشیم. این شعار به ما یاد می دهد که تنها کاری که امروز باید انجام دهیم این است که از مواد مخدر دوری و از هر آنچه که بهبودی ما را به خطر می اندازد پرهیز کنیم. ما می پذیریم که در برابر بهبودی خود مسئول هستیم و کارهای دیگر را می توانیم به آینده موکول کنیم.

 

در اینجا چند پیشنهاد و راهنمایی برای کمک به شما در اجرای اصل ” سخت نگیر ” ارائه شده است:

الف- بهبودی خود را با دیگران مقایسه نکنید: تلاش نکنید که در کمترین زمان ممکن بیشترین نتیجه را به دست آورید. سعی کنید درباره بهبود یافتن از بیماری اعتیاد یک دیدگاهی منطقی داشته باشید. باید بدانید  همواره کسانی هستند که در کارکردن به اصول 12 قدم و شرکت در جلسات از شما موفق ترند و کسانی نیز هستند که شما از آنها موفق ترید و به همین علت ارزیابی و قضاوت در باره بهبودی خود در مقایسه با دیگران کاری بیهوده است. در ضمن اگر تصور کنید که دیگران در کارکرد برنامه 12 قدم از شما موفق ترهستند خود را با خطر احساس ناامیدی و مصرف دوباره مواد مخدر روبرو خواهید کرد. بهبودی یک مسابقه نیست که برنده و بازنده داشته باشد و شما بخواهید از دیگران جلو بزنید. شما آنچه را که برای پاک باقی ماندن لازم است انجام دهید و به هیچ وجه به این اینکه دیگران چه می کنند و در چه وضعیتی قرار دارند توجه نکنید. پیشرفت و موفقیت در برنامه 12 قدم این نیست که به دیگران ثابت کنیم که برنامه بهبودی خود را به خوبی پیش می بریم. تا آنجا که در توان دارید برای بهبودی خود تلاش کنید و خود را موفق بدانید. روند بهبودی در افراد متفاوت است، بنابراین خود را با دیگران مقایسه نکنید.

ب- سلطه جو و مدعی نباشید: ما معتادان انسانهایی زود رنج، حساس، سرکش و به هر چیزی مظنون هستیم. اغلب معتادان افرادی سلطه جو هستند که می خواهند همه کارها را تحت کنترل خود درآورند. ما همواره مدعی هستیم که حق با ماست و می خواهیم کارها همانگونه که ما می خواهیم انجام شود و به همین علت همیشه باعث دلخوری اطرافیان خود می شویم. وقتی با چنین افکار و روحیه ای وارد جلسات می شویم دوست داریم به دیگران بگوئیم که برنامه خود را آنگونه که ما می خواهیم اجرا کنند. با این کار خود باعث می شویم تا در جلسات اختلاف پیش بیاید چون ما می خواهیم کارها آنگونه که ما می خواهیم انجام شوند. علت این طرز فکر، ناسازگاری و مغرور بودن ریشه در بیماری اعتیاد قرار دارد. این رفتارها هم دیگران را آزار می دهند و هم باعث آزردگی خود می شوند.

 

پ- از افراط کاری خودداری کنید: ما معتادان در کنترل کردن احساسات خود با مشکل روبرو هستیم و هیجان و ترس ما را از مسیر درست منحرف می کند. این احتمال وجود دارد که ما به ناگهان برای انجام کار تازه ای هیجان زده شویم و بدون در نظر گرفتن اولویت اول که بهبودی است، دست به کاری بزنیم که از عهده ما خارج است و در نتیجه احساس درماندگی و سرخوردگی در ما بوجود آید و بار دیگر به سراغ مواد مخدر برویم.

 

ت- زندگی خود را به نیروی برترتان واگذار کنید: در برنامه های 12 قدمی از خدایی که به آن باور داریم می خواهیم تا ما را در حل مشکلاتمان یاری دهد. همچنین با باور و اعتماد به خداوند، او به ما کمک می کند تا 12 قدم را انجام دهیم و برداشتن این قدمها ما را در حل مشکلاتمان کمک می کنند.

 

۱. دو یا سه نمونه از چگونگی عمل کردن به شعار سخت نگیر در رفتار، و کارهای روزانه خود را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که به این اصل عمل نکرده اید و نتایجی که خودداری از عمل نکردن به این اصل در پی داشته است را یادداشت کنید.

 

۴- گرسنگی، عصبانیت، انزوا، خستگی

گرسنگی، عصبانیت، انزوا و خستگی ازجمله عواملی هستند که ما را به سمت مصرف دوباره مواد مخدر سوق می دهند. در این مواقع ما درست فکر نمی کنیم در نتیجه آسیب پذیر شده و نمی توانیم از خود دفاع کنیم. بخشی از برنامه بهبودی ما یاد گرفتن این نکته است که به این گونه علامت ها توجه نشان دهیم و برای برآوردن نیاز های خود از راه های صحیح و حل این مشکلات تلاش کنیم. زمانی که به مصرف مواد مخدر سرگرم بودیم هیچ نیاز دیگری جز یافتن و مصرف کردن مواد مخدر نداشتیم و تنها چیزی که برای ما اهمیت داشتن همین کار بود. مواد مخدر بسیاری از احساسات ما را از میان برده بود و تنها احساسی که برای ما باقی مانده بود لذت نشئگی و سرخوشی بود و حتی این احساس نیز با مصرف فزاینده مواد مخدر به تدریج از میان می رفت. اما اکنون که ما در حال بهبودی به سر می بریم و به تدریج اموراتمان به حالت عادی برگشته و احساسات خود طبیعی خود را پیدا می کنیم باید به نیازهای انسانی خود توجه نشان دهیم. توجه نشان دادن به نیاز های انسانی بخشی از اصل مراقبت و احساس مسئولیت در قبال خود است. به بیان دیگر، هر زمان که احساس گرسنگی کردیم باید غذا بخوریم، عصبانیت خود را با کارکرد قدم چهارم یا صحبت کردن با راهنمای خود کنترل کنیم، انزوا و تنهائی خود را با رفتن به یک جلسه یا دیدن یک دوست در حال بهبودی برطرف کنیم و هر زمان که احساس خستگی کردیم بخوابیم یا استراحت کنیم. با انجام این کارها نه تنها به گونه صحیح با زندگی کنار خواهیم آمد بلکه می توانیم بازگشت خود به مسائل طبیعی انسانی را جشن بگیریم.

 

۱. دو یا سه نمونه از چگونگی عمل کردن به شعار ” گرسنگی، عصبانیت، انزوا، خستگی ” و برآوردن نیازهای خود در بهبودی را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که به این شعار عمل نکرده اید و پی آمدهای عمل نکردن به این شعار را یادداشت کنید.

 

 ۵- ساده بگیر

ما معتادان عادت داریم که کارها را پیچیده کنیم. ما مسائل کوچک و پیش پا افتاده را بزرگ نمائی کرده و سپس ذهن خود را به آن مشغول می کنیم یا اینکه کارهای متعددی را همزمان انجام می دهیم و از اینکه نمی توانیم حواس خود را متمرکز کنیم از خود گله می کنیم. با زیاده روی و افراط در کارها می خواهیم همه چیز از جمله کسانی که در اطراف ما قرار دارند هیچ عیب و نقصی نداشته باشند. اما وقتی کارها آنگونه که ما انتظار داریم پیش نمی روند مشکلات را بهانه قرار داده و دوباره به سراغ مواد مخدر می رویم. اصل “ساده بگیر” به ما یاد می دهد که توان و انرژی خود را روی بهبودی  متمرکز کنیم. اگر چنین حالتی برایتان پیش آمد حتما با راهنمایتان مشارکت کنید.

ما می توانیم با عمل کردن به اصل ” ساده بگیر ” از مغلوب شدن در برابر مسائل و مشکلات زندگی و از تلنبار شدن مشکلات بر روی دوش خود پیشگیری کنیم. برای مثال، می توانیم از انتظارات بی مورد درباره بهبودی ناگهانی و یکباره جسم و ذهنمان و برطرف شدن یک روزه آسیبی که از گذشته در وجود ما به یادگار مانده است، خودداری کنیم. به جای داشتن انتظارات بیش از حد از خود می توانیم توجهمان را به این نکته معطوف کنیم که به چیزی دست یافته ایم که ما را از مصرف مواد مخدر پاک نگه می دارد و باور داشته باشیم که برنامه 12 قدم به موقع بیماری ما را بهبود خواهد بخشید. در ضمن یاد می گیریم که انتظار و توقع دست نیافتنی از خود نداشته باشیم. انتخاب اهداف جاه طلبانه و بلند پروازانه از قبیل به دست آوردن شغلی بی نظیر، همسری کامل یا شادمانی بی وقفه و بیست و چهار ساعته چیزی جز پیچیدن نسخه ناامیدی و ناکامی نیست. به جای توقعات بیش از حد از خود، زندگی را آسان گرفته و به محدودیت های خود به عنوان یک انسان اعتراف خواهیم کرد و از زندگی که با بهبود یافتن ما از بیماری اعتیاد همراه است لذت خواهیم برد. سخت نگرفتن، رمز موفقیت در به دست آوردن بهبودی است چون به ما یادآور می شود که کیستیم، در چه موقعیتی به سر می بریم و در این لحظه از زندگی خود چه کاری از دست ما ساخته است و از انجام چه کاری ناتوانیم. این موضوع تمرین می خواهد.

برنامه 12 قدم روشی ساده برای بهبودی از اعتیاد است. این برنامه برروی چند اصل معنوی و روحانی بنا شده است که ما باید آنها را بپذیریم و در زندگی روزمره خود به آنها عمل کنیم. اما مساله اینجاست که ما کارها را سخت گرفته و پیچیده می کنیم و انواع بهانه را می آوریم تا ثابت کنیم به چه علت نمی توانیم این برنامه را به اجرا درآوریم یا آنرا درست اجرا کنیم. با این کار خود باعث می شویم تا از نعمت خلاص شدن از شر بیماری اعتیاد که اجرای برنامه 12 قدم می تواند برای ما به ارمغان آورد محروم شویم. اگر روال بهبودی خود را سخت نگیریم و توجه خود را بر یک موضوع یا بخشی از قدم های دوازده گانه متمرکز کنیم کاری هایی که ناممکن به نظر می رسند با انجام یک سری کارهای ساده، ممکن و عملی خواهند شد. در جلسات گفته می شود “بهبودی یعنی پیشرفت و نه رسیدن به کمال مطلوب”، در اصل بهبودی یک فرآیند است نه یک مقصد. این جمله در واقع نوشدارویی برای افکار بیمار ماست که همواره انتظار دارد کارها ایده آل و بدون عیب و نقص باشد.

 

۱. دو یا سه نمونه از چگونگی ساده گرفتن زندگی در حال بهبودی را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواقعی که روال بهبودی خود را سخت گرفته اید و پی آمدهای این سختگیری ها را در بهبودی یادداشت کنید.

 

۶- این نیز می گذرد

عمل کردن به اصل ” این نیز می گذرد” به ما کمک می کند تا بتوانیم افکار اعتیادی خود را مهار کرده و تا اندازه ای به زندگی جدید خود واقعیت و تعادل ببخشیم. بیشتر احساسات ما به ویژه در روزهای اول بهبودی حالت موقت و گذرا دارند، هر چند ممکن است در مواقعی این گونه به نظر نرسد. ممکن است شما از عوارض کرختی و خماری جسمی و روحی رنج ببرید. درد و عذابی که می کشید ممکن است آنچنان شدید باشد که تصور کنید هرگز از دست آن خلاصی نخواهد یافت و افکار شما تلاش خواهند کرد تا به شما چنین تلقین کنند که فقط مواد مخدر است که به دردهای شما التیام خواهد بخشید. با آنکه ممکن است در مواقعی برایتان بسیار سخت باشد، اما اگر به خود یادآور شوید که “این نیز می گذرد ” در آن صورت اضطراب و هراس شما کاهش پیدا کرده و خواهید توانست احساسات به شدت آزار دهنده را تحمل کنید. در چنین مواقعی ممکن است شما بیش از اندازه نسبت به خود مهربان و دلسوز باشید. باید به خود یادآور شوید که برای رهایی از چنگ اعتیاد است که چنین حالت هایی را تحمل می کنید. در برخی از مواقع وسوسه فکری و ویار و تمایل شدید به مصرف مواد مخدر ممکن است به شما غلبه کند و چنین تصور کنید که چاره ای جز مصرف مواد مخدر ندارید. به خود خواهید گفت که من هرگز از چنگ مواد مخدر خلاص نخواهم شد. اما به خاطر داشته باشید که شما امروز راه حل مشکل خود را پیدا کرده اید چون شما در جلسات در میان انبوهی از کسانی قرار دارید که همین درد و رنج را تجربه کرده و اکنون پاک هستند. کافی است که به خود بگوئید ” این نیز می گذرد “. اگر در جلسات شرکت کنید یا با راهنمای خود صحبت کنید این احتمال وجود دارد که وسوسه فکری و ویار شما برطرف شود.

در برخی از مواقع ممکن است با بمباران مشکلات زندگی روبرو شوید: مشکلات مالی و اقتصادی، فوت یکی از اعضای خانواده یا طلاق و درگیری با همسر و مشکلاتی از این قبیل که ممکن است برای ما تحمل ناپذیر باشند. ممکن است با خود بگوئید که من از عهده این همه مشکل بر نخواهم آمد و بخواهید برای فرار از این مشکلات به روشهای قدیمی و متداول خود یعنی مصرف مواد مخدر متوسل شوید. اما واقعیت این است که اکنون که شما از تاثیرات شیمیایی مواد مخدر پاک شده اید، هم احساسات خوب به سراغ شما خواهند آمد و هم احساسات بد و آزار دهنده. ممکن است شما داشتن احساس را فراموش کرده باشید یا نتوانید احساسات خود را تجزیه و تحلیل کنید. اما ابزارهایی که برنامه 12 قدم در اختیار شما قرار می دهد کمکتان می کند تا بتوانید با احساسات خود کنار آمده و با برخورداری از آرامش، از عهده مشکلات زندگی برآئید. این احتمال نیز وجود دارد که با خود چنین تصور کنید که حالا که من در حال بهبودی هستم دیگر زندگی نباید فراز و نشیب و بالا و پائین داشته باشد. اما زندگی افت و خیز های خاص خود را دارد و پستی و بلندی های زندگی در روزهای اول بهبودی ما حتی بیشتر از مواقع دیگر است چون ما سرانجام با پی آمدهای زندگی دوران اعتیاد خود روبرو شده ایم. در چنین مواقعی یاد آوری این شعار ساده یعنی ” این نیز می گذرد ” چشم اندازی وسیع در برابر دیدگان شما خواهد گشود. مهمترین مساله این است که شما با روبرو شدن با مشکلات زندگی به مصرف مواد مخدر روی نیاورده اید و همین بزرگترین دستاورد و معجزه به حساب می آید. و سرانجام اینکه با صداقت کامل از خود بپرسید که آیا مشکلات شما در بهبودی در مقایسه با مشکلاتی که در دوران اعتیاد داشته اید به یک اندازه جدی هستند؟ و یا اینکه اگر برای مقابله با این مشکلات به مصرف مواد مخدر روی بیاورید آیا این مشکلات از آنچه که هستند بد تر نخواهند شد؟ 

 

۱. دو یا سه نمونه از مواردی که هنگام مواجهه با مشکلات به شعار “این نیز میگذرد ” عمل کرده اید را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که به این اصل عمل نکرده اید و عواقب عمل نکردن به این اصل را یادداشت کنید.

 

 

۷- رها کن و به خدا بسپار

عمل کردن به این اصل در زندگی روزمره به شما کمک خواهد کرد تا اندکی از بار مشکلاتی که در راه بهبودی و همچنین زندگی بر دوش می کشید کاسته شود. با پی بردن به این واقعیت که شما نمی توانید برای همه مشکلات و مسائل زندگی راه حلی پیدا کنید و اینکه در برخی از مواقع لازم است که از خود فروتنی نشان دهید و بپذیرید که در برابر انبوه مشکلات ناتوان هستید و کاری از دستان برنمی آید متوجه خواهید شد که اگر قرار باشد برای همه مشکلات پاسخی وجود داشته باشد آن پاسخ از جانب خداوندی است که شما به وجود آن باور دارید.

برخی از ما در بهبودی خود برداشت درستی از اصل ” رها کن و به خدا بسپار ” نداریم . این اصل به این معنی نیست که دست روی دست بگذاریم و در گوشه ای بنشینیم و منتظر بمانیم تا خداوند همه مشکلات و نگرانی های ما را برطرف کند. بلکه باید هر کاری که از دستمان برمی آید برای حل مشکلات خود انجام دهیم. ما اقدامات لازم را معمولاً با عمل کردن به یکی از قدم ها انجام خواهیم داد و سپس از خداوند خواهیم خواست تا هر زمان که مناسب می داند نتیجه کارمان را به ما نشان دهد. با این کار خاطرمان آسوده خواهد بود که هر آنچه که لازم بوده و در توان داشته ایم انجام داده ایم. در چنین حالتی است که از اضطراب و نگرانی های بیهوده و آزار دهنده و ترس از آینده خلاص خواهیم شد و به خداوند توکل می کنیم تا برای زندگی ما برنامه ریزی کند. ما فقط حرکت کرده و تلاش خود را انجام می دهیم و بقیه کارها ونتیجه آنها را به خداوند می سپاریم.

 “راهنمایی خداوند را پذیرفته و با  خواست او نمی جنگیم”

 

۱. دو یا سه نمونه از مواردی که هنگام مواجهه با مشکلات به شعار ” رها کن و به خدا بسپار ” عمل کرده اید را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که به این اصل عمل نکرده اید و عواقب عمل نکردن به این اصل را یادداشت کنید.

 

۸- زندگی کن و بگذار زندگی کنند

شعار “زندگی کن و بگذار زندگی کنند” اصلی است که کلید آزادی ما و عدالت برای همگان محسوب می شود. اگر می خواهیم در خلال عمل کردن به برنامه 12 قدم و شرکت در جلسات و خارج از آن زندگی آرامی داشته باشیم باید چنین دیدگاهی را در برخورد با دیگران در پیش بگیریم. این اصل به ما یاد آور می شود که ما خدا نیستیم و نمی دانیم که بهترین کار برای هر کسی چیست. این دیدگاهی است که ما در دوره ای که مواد مخدر مصرف می کردیم از آن محروم بودیم و نداشتن همین دیدگاه بود که همواره ما را به سوی اختلاف و درگیری با دیگران سوق می داد. اما زمانی که وارد برنامه بهبودی می شویم و به تدریج خود را آنگونه که هستیم می پذیریم، همان احترام و ارزشی را که برای خود قائلیم برای دیگران نیز با وجود کاستی هائی که دارند و خطاهائی که مرتکب می شوند قائل می شویم. برای مثال، ما می پذیریم که دیگر افرادی که در جلسات شرکت می کنند حق دارند راهی که برای بهبودی خود مناسب می دانند در پیش بگیرند و اینکه هر یک از ما مسئول اشتباهات و کارهای خود هستیم و سر انجام اینکه ما در جایگاهی نیستیم  که برای بهبودی و زندگی دیگران تعیین تکلیف کنیم.

از شعار ” زندگی کن و بگذار زندگی کنند ” اغلب به عنوان اصل و قانون طلایی در جلسات برنامه 12 قدم یاد می شود. وقتی ما زندگی می کنیم و به دیگران نیز اجازه زندگی می دهیم در واقع رفتاری انسانی و فروتنانه در پیش گرفته ایم؛ چون از دیگران انتقاد نمی کنیم، درباره کسی قضاوت نمی کنیم و هیچ کس را محکوم نمی کنیم. با آگاهی کامل از کاستی ها و اشتباهات خود، به هیچ وجه در جهت کنترل کردن دیگران و وادار ساختن آنها برای همسوئی با شیوه زندگی و افکار خودمان تلاش نمی کنیم. نه خود را درگیر مشکلات و گرفتاری های دیگران می کنیم و نه برای برطرف ساختن مشکلات آنها پیش قدم می شویم، چراکه ممکن است که آنها از رهنمودها و نصیحت های ما آزرده خاطر شده و حاضر به شیندن آن نباشند. ما به شیوه زندگی دیگران احترام می گذاریم و برای شیوه ای که در بهبودی پیش گرفته اند ارزش و احترام قائل می شویم. اگر در برخورد با دیگران از خود مدارا نشان دهیم در آنصورت فرصت خواهیم داشت تا توجه خود را به بهبودی و ساختن زندگی بهتر برای خود صرف کنیم. عمل کردن به این اصل به ما کمک می کند تا به بسیاری از مناقشات و درگیری هایی که با آنها روبرو هستیم پایان دهیم و از بروز درگیری های تازه پیشگیری کنیم چون سرمان به کارخودمان گرم است و به دیگران نیز اجازه می دهیم تا آنگونه که می خواهند زندگی کنند. این یک عمل و عکس العمل است که نتایج آن را در زندگی حس خواهیم کرد.

عمل کردن به اصل “زندگی کن و بگذار زندگی کنند” در روز های اول بهبودی به ما کمک می کند تا توجه خود را بر روی بهبودی خودمان متمرکز کنیم. با عمل کردن به این شعار راحت تر می توانیم بپذیریم که از نوعی بیماری رنج می بریم که در برابر آن کاری از دستمان بر نمی آید و بر اساس آنچه که برای بهبودی خود لازم می دانیم زندگی می کنیم. با عمل کردن به این اصل، یاد می گیریم که به دیگران نیز که در جلسات انجمن های گمنام شرکت دارند اجازه دهیم آنگونه که می خواهند سفر خود به سوی بهبودی را پیش ببرند و در این میان ما نیز می توانیم از رهنمودها و تجربیات آنها استفاده کنیم. ما مسئول رفتار و مشکلات دیگران نیستیم ولی مسئول بهبودی و زندگی خود هستیم.

تعدادی از رهنمودهایی که می تواند در بهبودی و عمل کردن به اصل “زندگی کن و بگذار زندگی کنند” به شما کمک کند عبارتند از:

الف- از غیبت کردن و پشت سر دیگران حرف زدن خودداری کنید. (رعایت گمنامی) ب- از انتقاد و قضاوت کردن درباره دیگران پرهیز کنید. (قضاوت نکردن) پ- از تلاش برای تغییر دادن دیگران خودداری کنید.(کنترل نکردن) ت- خشم و نارضایتی خود را توجیه نکنید. (صبور بودن)

 

۱. دو یا سه نمونه از چگونگی اجرای اصل ” زندگی کن و بگذار زندگی کنند ” در برنامه بهبودی خود را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه نمونه از مواردی که این اصل را در برنامه بهبودی خود اجرا نکرده اید و پی آمد خودداری از این کار را یادداشت کنید.

 

 ۹- پیام رسانی 

این اصل در واقع جوهر و درونمایه روحانی انجمن های گمنام است و در عشق و خدمت به سایر معتادان در عذاب ریشه دارد. وقتی پبام بهبودی را به دیگر معتادان در عذاب می رسانیم، و یا به نحوی به جلسات انجمنمان خدمت می کنیم، نه تنها به حفظ بهبودی خود ما  کمک می کند، بلکه قدردانی خود از انجمنمان که در روزهایی که ما از اعتیاد در عذاب بودیم، به طور رایگان از ما حمایت نموده را نیز نشان می دهیم. با پیام رسانی به معتادان در عذاب یاد می گیریم که برای خود ارزش قائل شویم ، احساس دوستی و رفاقت کنیم و احساس کنیم به جامعه ای تعلق داریم که برای ما اهمیت قائل بوده و توجه نشان می دهد و این خود تمرینی برای زندگی جدیدمان است. نکته جالب این که هر چه به دیگران بیشتر کمک کنیم کیفیت بهبودی ما عمیق تر و استوار تر می شود. با متمرکز کردن فعالیت خود در کمک کردن به دیگران از حالت احساس دلسوزی به حال خود خارج می شویم. با خدمت کردن، در زمان حال زندگی می کنیم و به گذشته و آینده زندگی فکر نمی کنیم. قدر زمانی را که در اختیار داریم می دانیم و از این بابت سپاسگزاریم. احساس می کنیم در برخورد با مشکلات و مسائل از تعادل برخورداریم و روال بهبودی ما با استحکام و قاطعیت پیش می رود.

به عنوان کسی که به تازگی از اعتیاد پاک شده و وارد مسیر بهبودی شده ایم، ممکن است تصور کنیم که کمک چندانی از دست ما برای دیگران بر نمی آید اما چنین تصوری اشتباه است. بسیاری از ما که مدت هاست در حال بهبودی به سر می بریم از کمک ها و تجربیات تازه واردین استفاده فراوانی برده ایم چون آنها به ما یادآوری می کنند وقتی که تازه وارد بودیم در چه وضعیتی قرار داشتیم و اینکه چقدر فاصله کمی  با مصرف مجدد مواد مخدر داریم. در برخی از مواقع وقتی متوجه می شویم که تازه واردین چگونه با صداقت مسائل و مشکلات خود را با ما در میان می گذارند به یاد مسائل و مشکلاتی می افتیم که خود از آنها رنج برده ایم. به همین علت از برنامه ای که به رایگان برای بهبودی ما تدارک دیده شده است تا امروز زندگی شاد و آرامی داشته باشیم قدردانی می کنیم. ما به عنوان تازه واردین می توانیم بهترین کمک را در اختیار کسانی قرار دهیم که در وضعیتی مشابه وضعیت ما قرار دارند. در بسیاری از مواقع ممکن است چنین تصور کنیم کسانی که مدتی است در بهبودی بسر می برند، مصائب و مشکلات ما تازه واردین را درک نمی کنند. اما با درمیان گذاشتن مشکلات و دو راهی هایی که در آنها گرفتار شده ایم و تجربیاتی که با دیگر تازه واردین داشته ایم می توانیم بهترین کمک ممکن را در اختیار آنان قرار دهیم و در این میان خود نیز ازحمایت و پشتیبانی دیگران برخوردار شده و هویت پیدا کنیم.

 

۱. دو یا سه مثال از مواردی که به اصل ” پیام رسانی ” عمل کرده اید را یادداشت کنید. ۲. دو یا سه مثال از اینکه چرا و چگونه به این اصل عمل نکرده اید و پی آمده های آن را یادداشت کنید.